یا ایها الذین آمنوا لا یسخر قوم من قوم را از سایت پست روزانه دریافت کنید.
آیه 11 سوره حجرات
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنابَزُوا بالْأَلْقاب بئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ «11»
ای کسانی که ایمان آوردهاید! مبادا گروهی (از شما) گروهی دیگر را مسخره کند، چه بسا که مسخرهشدگان بهتر از مسخرهکنندگان باشند و زنان نیز، زنان دیگر را مسخره نکنند، شاید که آنان بهتر از اینان باشند و در میان خودتان عیبجویی نکنید و یکدیگر را با لقبهای بد نخوانید.
(زیرا) فسق (و بدنام بودن) پس از ایمان، بد رسمی است، (و سزاوار شما نیست.) و هرکس (از این اعمال) توبه نکند، پس آنان همان ستمگرانند.
نکته ها
«لمز» عیبجویی در روبرو و «همز» عیبجویی در پشت سر است «1» و «تنابز» نام بردن و صدازدن دیگران با لقب بد است. «2»
در آیهی قبل، مسئلهی برادری میان مؤمنان مطرح شد و در این آیه اموری مطرح میشود
«1». کتاب العین.
«2». لسان العرب.
جلد 9 - صفحه 185
که برادری را از بین میبرد. همچنین در آیات قبل سخن از صلح و اصلاح بود، در این آیه به بعضی عوامل و ریشههای فتنه و درگیری که مسخره کردن، تحقیر کردن و بدنام بردن است اشاره میکند.
آری، یکی از برکات عمل به دستورات اسلام، سالمسازی محیط و جلوگیری از درگیریهای اجتماعی است.
شاید بتوان گفت که عنوان تمسخر و تحقیر که در این آیه مطرح شده، از باب نمونه است و هر سخن یا حرکتی که اخوّت و برادری اسلامی را خدشهدار کند، ممنوع است.
با آنکه زنان در واژه «قوم» داخل بودند، امّا ذکر آنان به صورت جداگانه، بیانگر خطر بیشتر تمسخر و تحقیر در میان آنان است.
تمسخر و استهزای دیگران
استهزا و مسخره کردن، در ظاهر یک گناه، ولی در باطن چند گناه است؛ گناهانی مانند:
تحقیر، خوار کردن، کشف عیوب، اختلاف افکنی، غیبت، کینه، فتنه، تحریک، انتقام و طعنه به دیگران در آن نهفته است.
ریشههای تمسخر
1. گاهی مسخره کردن برخاسته از ثروت است که قرآن میفرماید: «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ، الَّذی جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ» «1» وای بر کسی که به خاطر ثروتی که اندوخته است، در پیش رو یا پشتسر، از دیگران عیبجویی میکند.
2. گاهی ریشهی استهزا، علم و مدرک تحصیلی است که قرآن درباره این گروه میفرماید:
«فَرِحُوا بما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بهِمْ ما کانُوا بهِ یَسْتَهْزؤُنَ» «2» آنان به علمی که دارند شادند و کیفر آنچه را مسخره میکردند، ایشان را فرا گرفت.
3. گاهی ریشهی مسخره، توانایی جسمی است. کفّار میگفتند: «مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً» «3» کیست که قدرت و توانایی او از ما بیشتر باشد؟
«1». همزه، 1- 2.
«2». غافر، 83.
«3». فصّلت، 15.
جلد 9 - صفحه 186
4. گاهی انگیزهی مسخره کردن دیگران، عناوین و القاب دهان پر کن اجتماعی است. کفّار فقرایی را که همراه انبیا بودند تحقیر میکردند و میگفتند: «ما نَراکَ اتَّبَعَکَ إِلَّا الَّذینَ هُمْ أَراذلُنا» «1» ما پیروان تو را جز افراد اراذل نمیبینیم.
5. گاهی به بهانه تفریح و سرگرمی، دیگران به تمسخر گرفته میشوند.
6. گاهی طمع به مال و مقام، سبب انتقاد همراه با تمسخر از دیگران میشود. گروهی، از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دربارهی زکات عیبجویی میکردند، قرآن میفرماید: «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ یُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ یَسْخَطُونَ» «2» ریشهی این انتقاد طمع است، اگر از همان زکات به خود آنان بدهی راضی میشوند، ولی اگر ندهی همچنان عصبانی شده و عیبجویی مینمایند.
7. گاهی ریشهی مسخره، جهل و نادانی است. هنگامی که حضرت موسی برای حل اختلاف و درگیری دستور کشتن گاو را داد، بنیاسرائیل گفتند: آیا ما را مسخره میکنی؟ موسی علیه السلام گفت: «أَعُوذُ باللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ» «3» به خدا پناه میبرم که از جاهلان باشم. یعنی مسخره برخاسته از جهل و نادانی است و من جاهل نیستم.
8. گاهی سرچشمه تمسخر، ریاکاری و بهانهگیری و شخصیتشکنی است. «یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الصَّدَقاتِ وَ الَّذینَ لا یَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ» «4»
یکی از کارهای مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از بعثت تغییر نام افراد و مناطقی بود که دارای نام زشت بودند. «5» زیرا نام بد، وسیلهای برای تمسخر و تحقیر است.
عقیل، برادر حضرت علی علیه السلام بر معاویه وارد شد، معاویه برای تحقیر او گفت: درود بر کسی که عمویش ابولهب، لعنت شدهی خداوند است و خواند: «تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَبٍ» عقیل فوری پاسخ داد: درود بر کسی که عمّهی او چنین است و خواند: «وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَب» (زن ابولهب، دختر عمّهی معاویه بود.) «6»
«1». هود، 27.
«2». توبه، 58.
«3». بقره، 67.
«4». توبه، 79.
«5». اسد الغابة، ج 3، ص 76 و ج 4، ص 362.
«6». بحار، ج 42، ص 112؛ الغارات، ج 2، ص 380.
جلد 9 - صفحه 187
پیام ها
1- ایمان، با مسخرهکردن بندگان خدا سازگار نیست. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ»
2- کسی که مردم را از توهین به دیگران باز میدارد نباید در شیوهی سخنش توهین باشد. «لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ» (نفرمود: «لا تسخروا» یعنی شما که مسخرهکننده هستید.)
3- مسخره، کلید فتنه، کینه و دشمنی است. لا یَسْخَرْ قَوْمٌ ... (بعد از بیان برادری و صلح و آشتی در آیات قبل، از مسخره کردن نهی شده است)
4- در شیوهی تبلیغ، آنجا که مسئلهای مهم است یا مخاطبان متنوّع هستند، باید مطالب تکرار شود. قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ ... وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ
5- ریشهی مسخره کردن، احساس خودبرتربینی است که قرآن این ریشه را میخشکاند و میفرماید: نباید خود را بهتر از دیگران بدانید، شاید او بهتر از شما باشد. «عَسی أَنْ یَکُونُوا خَیْراً»
6- ما از باطن و سرانجام مردم آگاه نیستیم، پس نباید ظاهربین، سطحینگر وامروزبین باشیم. عَسی أَنْ یَکُونُوا خَیْراً ...
7- عیبجویی از مردم، در حقیقت عیبجویی از خود است. «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ»
8- نقل عیب دیگران، عامل کشف عیوب خود است. «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ»
9- بد صدا زدن، یک طرفه باقی نمیماند، دیر یا زود مسئله به دو طرف کشیده میشود. «لا تَنابَزُوا بالْأَلْقاب» ( «تَنابَزُوا» برای کار طرفینی است)
10- مسخره کردن و بدنام بردن، گناه است و توبه لازم دارد. «وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (البتّه توبه تنها به زبان نیست، بلکه توبهی تحقیر کردن، تکریم نمودن است.)
11- مسخره، تجاوز به حریم افراد است و اگر مسخره کننده توبه نکند، ظالم
جلد 9 - صفحه 188
است. «فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»
منبع مطلب : wiki.ahlolbait.com
مدیر محترم سایت wiki.ahlolbait.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
آیه 11 سوره حجرات - قرآن کریم
6) ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر فاسقی برای شما خبری مهم آورد، درباره آن تحقیق کنید، تا مبادا از روی نادانی به قومی آسیب برسانید، آن گاه از آنچه بر سرشان آورده اید پشیمان شوید.
7) و بدانید که رسول خدا در میان شماست و شما باید این نعمت را پاس بدارید. اگر او در بسیاری از امور از آرای شما پیروی کند دچار زحمت می شوید و به هلاکت می افتید و خدا نخواسته است که چنین شود، بلکه ایمان را برای شما دوست داشتنی قرار داد و آن را در دل های شما بیاراست و کفر و فسق و گناه را در نظرتان ناخوشایند ساخت تا رشد یابید; و آنان که ایمان را دوست دارند و از کفر بیزارند رشدیافتگان اند.
8) آری، این موهبت ها به مؤمنان داده شد تا برای آنان از جانب خدا فضل و نعمتی باشد، و این عنایت ها بی مورد و گزاف نیست، بلکه خدا به شایستگانِ فضل و نعمت آگاه و کارهای او از روی حکمت است.
9) و اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر پیکار کنند، میان آنان صلح و سازش برقرار سازید; پس اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری ستم کرد و تعدی نمود، با آن گروهی که ستم می کند بجنگید تا به فرمان خدا بازگردد و حکم او را گردن نهد. پس اگر بازگشت و حکم خدا را گردن نهاد، میان آن دو گروه صلحی عادلانه برقرار کنید; بدین طریق که اگر گروه تجاوزگر خونی ریخته یا حقی را پایمال کرده حکم خدا را درباره اش اجرا کنید و همواره به عدالت رفتار نمایید، چرا که خدا دادگران را دوست می دارد.
10) همه مؤمنان ـ چه آنان که با یکدیگر در ستیزند و چه غیر آنان ـ جز این نیستند که با یکدیگر برادرند، پس بر شما فرض است که میان آن دو گروه از برادرانتان که با یکدیگر در ستیزند صلح و سازش برقرار کنید و همگان تقوای الهی را رعایت کنید، باشد که مورد رحمت قرار گیرید.
11) ای کسانی که ایمان آورده اید، نباید مردانی مردانِ دیگر را به مسخره گیرند، شاید آنان نزد خدا از اینان بهتر باشند، و نباید زنانی زنانِ دیگر را به مسخره گیرند، شاید آنان نزد خدا از اینان بهتر باشند، و عیوب یکدیگر را فاش نسازید و یکدیگر را با لقب ها و عنوان های بد یاد مکنید. یاد کردن مردم به بدی پس از ایمان آوردن آنان نارواست، و کسانی که از این گناهان توبه نکنند آنان ستمکارند.
منبع مطلب : tadabbor.org
مدیر محترم سایت tadabbor.org لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.