کدام رییس جمهور امریکا برای ایران بهتر است را از سایت هاب گرام دریافت کنید.
بایدن برای ایران بهتر است یا ترامپ؟
گزارش از هومان دوراندیش
در حالی که سه ماه تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باقی مانده و دونالد ترامپ مایل است انتخابات را به تعویق بیندازد، در مطبوعات و فضای مجازی ایران این بحث مطرح است که انتخاب بایدن به سود ایران است یا انتخاب مجدد ترامپ؟
در آغاز هفته گذشته، روزنامه کیهان با مبنا قرار دادن سند ۸۰ صفحهای سیاستهای حزب دموکرات آمریکا نوشت که «شرط بایدن برای بازگشت به برجام همان خواست ترامپ است.» گزارشگر این روزنامه استدلال کرده بود که ترامپ برجام را توافقی ناقص میدانست چراکه توان موشکی و قدرت منطقهای ایران را شامل نمیشود، بایدن نیز در پی محدود کردن توان موشکی و قدرت منطقهای ایران است.
اما منشه امیر، مفسر سیاسی رادیو اسرائیل، با مبنا قرار دادن همین سند نوشت که «دموکراتها اگر قدرت را دوباره در آمریکا به دست گیرند، خیال حکومت اسلامی ایران میتواند کاملا راحت باشد» و «یکی از نخستین اقدامات جو بایدن بازگشت به برجام» خواهد بود.
در حالی که روزنامههای اصلاحطلب نیز در طول هفته گذشته، در مجموع پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را به سود ایران ارزیابی کردند، احمد زیدآبادی فعال سیاسی، با تایید تحلیل روزنامه کیهان، در کانالش در تلگرام نوشت: «برخی رسانههای اصلاحطلب به گونهای از احتمال ریاست جمهوری جو بایدن سخن میگویند که پنداری به محض ورود او به کاخ سفید، برجام به تمام و کمال زنده و تحریمها یک شبه لغو میشود! در واقع همان طور که کیهان هم پی برده است، استراتژی دموکراتها بازگشت بی قید و شرط به برجام نیست، بلکه مشروط به تغییر مسیر سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی است.»
بیژن اشتری، مترجم مشهور آثار مربوط به مارکسیسم نیز در صفحه اینستاگرامش نوشت: «اگر بایدن سر کار بیاید روابط آمریکا با اروپا و دیگر کشورها بهبود مییابد و احتمال اجماعسازی جهانی علیه جمهوری اسلامی شدت مییابد. نظام اسلامی از مدتی پیش تصمیم گرفته که اقتصاد خود را از راه پیوند با چین از بحران نجات دهد. اگر ترامپ برای بار دوم انتخاب شود روابط آمریکا با چین روز به روز وخیمتر خواهد شد و این به سود نظام است. اگر بایدن روی کار بیاید حتما روابط آمریکا را با چین بهبود میبخشد و در این صورت چین مجبور به فاصلهگیری از نظام اسلامی خواهد شد.»
شماری از کاربران عادی فضای مجازی نیز ترامپ را به بایدن ترجیح میدهند و این نکته در کامنتهایشان پیداست. لایههای گوناگون اپوزیسیون حکومت ایران هم، بسته به اینکه چه موضعی در قبال تداوم تحریمهای آمریکا علیه ایران و یا وقوع درگیری نظامی بین این دو کشور داشته باشند، طرفدار بایدن یا ترامپاند. حامیان تحریم و بویژه جنگ، ترامپ را به بایدن ترجیح میدهند ولی مخالفان تحریم و جنگ، انتخاب بایدن را به سود ایران میدانند.
«آینده ایران باید در داخل کشور تعیین شود»
عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی، در پاسخ به این سوال که ترامپ برای ایران بهتر است یا بایدن، به یورونیوز گفت: «شخصا تغییراتی را در کشورهای دیگر مثبت میدانم که اثر تخریبی بر روند تحولات داخلی ایران نداشته باشد. آینده ایران یا هر کشور دیگری در درجه اول از درون باید تعیین شود. نیروهای خارجی نباید به نحوی عمل کنند که فرایند داخلی را تغییر جهت دهند یا بلاموضوع کنند. در بهترین شکل باید فرایند داخلی را تقویت کنند. فرقی هم نمیکند که نیروی خارجی، کدام کشور باشد. اما اینکه انتخاب ترامپ یا بایدن به سود جمهوری اسلامی (یا به سود ایران) است یا نه، سوالی است که به راحتی نمیتوان به آن جواب داد. ولی در مجموع از یک حیث معتقدم که ترامپ تاکنون سیاستی را در منطقه در پیش گرفته که از جهاتی بهتر از سیاست منطقه ای دموکراتهاست. از جمله اینکه، به هر دلیلی، دخالت مستقیم خارجی نداشته است. البته ممکن است این سیاست در آینده تغییر کند. اما از این جهت تشدید تحریمها و زیر برجام زدن، سیاستش به سود ایران نیست. این فشارهای نامتعارف و یکجانبه اختلالاتی در روند داخلی کشورهای تحت تحریم بوجود آورده است. در مجموع فکر میکنم ریاست جمهوری بایدن به سود مردم ایران باشد ولی معتقد نیستم حضور بایدن در قدرت، لزوما به نفع "جمهوری اسلامی" خواهد بود. شاید به همین دلیل است که نیروهای تندرو داخل کشور، ترامپ را بیش از بایدن می پسندند.»
«دموکراتها برای بازگشت به برجام شرط نگذاشتهاند»
رحمان قهرمانپور، کارشناس سیاست خارجی آمریکا، برخلاف اصولگرایان ایرانی معتقد است: «دموکراتها بازگشت به برجام را مشروط نکردهاند. البته معنای این حرف من این نیست که بایدن به محض انتخاب شدن، به برجام بازگردد. ممکن است بر اساس منافع آمریکا، شرطهایی برای بازگشت به برجام بگذارد. قاعدتا ایران هم شرطهایی دارد چون از خروج آمریکا از برجام متضرر شده است. اروپا هم در این میان نقش کلیدی خواهد داشت. اروپا اعلام کرده که مساله موشکی جدا از برجام، بحث شود. ایران هم اعلام کرده بر اساس موازین حقوق بینالملل، پیمان الزامآوری برای محدود کردن فعالیتهای موشکی وجود ندارد. بنابراین ایران خودش را ملزم نمیبیند فعالیتهای موشکیاش را محدود کند. به نظرم اگر بایدن هم پیروز شود، مساله موشکی در ذیل برجام بحث نخواهد شد و این موضوعی جداگانه است. بنابراین شرط بایدن برای بازگشت به برجام این نخواهد بود که ایران و آمریکا حتما باید درباره توان موشکی ایران مذاکره کنند.»
«بایدن برای جمهوری اسلامی بهتر است»
افشار سلیمانی، سفیر پیشین ایران در آذربایجان نیز درباره تفاوت بایدن و ترامپ برای ایران میگوید: «جمهوریخواهان و دموکراتها حداقل در حوزههای تاکتیکی تفاوتهایی دارند. ضمن اینکه ترامپ یک پدیده برای آمریکا و جهان است و رفتارش در حوزه رفتار جمهوریخواهان نبوده است. اوباما با ترامپ فرق داشت، بایدن هم قطعا با ترامپ فرق خواهد داشت. اهمیت انتخاب رئیس جمهور آمریکا برای ایران، صرفا در برجام خلاصه نمیشود. نگاه اوباما به عربستان متفاوت از نگاه ترامپ بود. اوباما به ایران و عربستان میگفت خودتان مشکلاتتان را حل کنید چراکه دو قدرت منطقهای هستید. یا نگاه اوباما به اسرائیل و تقابلش با ایران، آشکارا متفاوت از ترامپ بود. انتخاب بایدن برای جمهوری اسلامی بهتر از انتخاب ترامپ است؛ چراکه حداقل فضایی باز میشود و فشار اقتصادی بر ایران کاسته میشود. با بازگشت آمریکا به برجام در دوران بایدن، ایران هم کاهش تعهدات برجامیاش را متوقف میکند و تحت شرایطی به تعهدات قبلیاش بازمیگردد. نگاه بایدن به اسرائیل متفاوت از نگاه ترامپ است و ایران با بایدن میتواند وارد مذاکره شود و ممکن است زمینه مذاکره بر سر مسائل موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران نیز با دولت بایدن فراهم شود.»
رابطه ایران با اروپا و چین در صورت پیروزی بایدن
اکثر تحلیلگران سیاسی معتقدند که پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا، به بهبود رابطه ایالات متحده با اروپا و چین میانجامد. اینکه چنین تحولی چه تاثیری بر رابطه ایران با چین و اروپا میگذارد، سوالی است که عباس عبدی در پاسخ به آن میگوید: «فکر میکنم با انتخاب بایدن، سیاست ایالات متحده تا حدی تغییر خواهد کرد و بایدن سیاست یکجانبهگرایانه ترامپ را کنار میگذارد و رهبری آمریکا را در جهان احیا میکند. لازمه این سیاست، بهبود روابط آمریکا با چین و ژاپن و اروپا و سایر کشورهاست. طبیعتا این سیاست، تا حدی که ایران بخواهد با نظام بینالملل کنار بیاید، به نفع ایران است. اما اگر ایران نخواهد با نظام بینالملل کنار بیاید، معلوم نیست که نزدیکی آمریکا و اروپا به نفع جمهوری اسلامی باشد. همچنین ریاست جمهوری بایدن ممکن است روابط ایران و چین را در مسیر توافق برای همکاریهای گسترده آتی، تضعیف کند؛ برای اینکه چینیها به دلیل مواجهه با ترامپ به ایران چراغ سبز نشان دادهاند. اگر ترامپ در قدرت نباشد، چین سعی میکند روابطش را با آمریکا و همین طور با اروپا بهبود ببخشید و تحکیم کند.»
آقای قهرمانپور هم در پاسخ به سوال فوق میگوید: «اگر بایدن انتخاب شود نوعی آرامش در نظام بینالملل ایجاد میشود و اهمیت پیمانها و نهادهای بینالمللی دوباره تا حدی اعاده میشود. بهبود فضای نظام بینالملل برای همه کشورها، از چین گرفته تا آلمان و فرانسه و ایران، مفید است. در مورد ایران مشخصا این اتفاق میافتد که اتحادیه اروپا از بنبست کنونی خارج میشود. اروپا توامان میخواهد ایران و آمریکا را راضی نگه دارد. بازی کردن در این شرایط دشوار است. پیروزی بایدن دست اروپا را برای نقشآفرینی در روابط ایران و آمریکا بازتر میکند.»
افشار سلیمانی نیز به سوال مذکور چنین پاسخ میدهد: «طبیعتا اگر بایدن رئیس جمهور شود، روندی که بعد از جنگ جهانی دوم در دنیا ایجاد شده بود و ترامپ با خروج از پیمانهای جهانی و تیره کردن روابط آمریکا با متحدین سنتیاش و تغییر نحوه تعامل آمریکا با دشمنانش، تا حدودی آن را به هم زده، دوباره احیا میشود. اقدامات ترامپ اوضاع را تغییر داد ولی به دستاوردی در سیاست خارجی منتهی نشد. ترامپ به ایران فشار زیادی وارد کرد ولی به هدفش نرسید. در بحث کره شمالی و ناتو نیز سیاست خارجی ترامپ دستاوردی نداشت. اروپا با ترامپ مشکل دارد ولی اگر بایدن رئیس جمهور شود، مشکلات فعلی اروپا و آمریکا رفع میشود و یا دست کم کاهش مییابد. همچنین امکان مذاکره ایران و آمریکا را تقویت میکند و به روابط اقتصادی ایران و اروپا نیز کمک میکند. بنابراین به نظرم انتخاب بایدن در مجموع به نفع ایران و اروپاست. اما اگر ایران علیرغم انعطاف بایدن هیچ انعطافی نشان ندهد و اروپا و آمریکا را به هم نزدیک کند، این نزدیکی به زیان ایران خواهد بود چراکه اروپا با آمریکای تحت ریاست بایدن، هماهنگ خواهد بود ولی امروز با آمریکای ترامپ هماهنگی تام و تمامی ندارد.»
«تداوم تحریم یعنی جنگ»
کم شدن خطر جنگ ایران و آمریکا در دوران اوباما، در قیاس با دوران ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش، در کنار برنامه اعلام شده حزب دموکرات آمریکا در روزهای اخیر، ظاهرا دال بر این است که در صورت پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، خطر وقوع جنگ بین ایران و آمریکا کاهش مییابد. اما عباس عبدی معتقد است رفع چنین خطری منوط به برطرف شدن تحریمهای کنونی آمریکا علیه ایران است. آقای عبدی درباره احتمال وقوع جنگ در صورت پیروزی مجدد ترامپ در انتخابات، و اینکه چگونه ممکن است ترامپ جنگ را به تجارت ترجیح دهد، میگوید: «درباره جزئیات سیاست ترامپ چیز زیادی نمیتوانم بگویم چراکه ممکن است بخشی از سیاستهای او برای ما پیشبینیناپذیر باشد و یا اطلاعات کافی از آنچه ترامپ میخواهد انجام دهد، نداشته باشیم. اما آنچه میتوانم بگویم این است که سیاست تحریم، چه آمریکا دنبال جنگ باشد چه نباشد، بیتردید نهایتا به رودررویی ولو محدود طرفین منجر خواهد شد.»
«تجربه عراق، خطر جنگ را منتفی کرده»
اما رحمان قهرمانپور درباره تاثیر احتمالی بایدن و ترامپ در وقوع جنگ بین ایران و آمریکا میگوید: «بحث جنگ اساسا بعد از داستان عراق به نوعی از دستور کار سیاست خارجی آمریکا خارج شده است. البته کشورهایی مثل عربستان و اسرائیل در وقوع جنگ منافعی دارند و احساس میکنند اگر آمریکا وارد جنگ شود، مجبور است در خاورمیانه بماند و هوای متحدان سنتی خودش را بیشتر داشته باشد. در این تردیدی نیست اما مساله جنگ نه بین دموکراتها نه بین جمهوریخواهان آمریکا طرفداری ندارد. برای اینکه جنگ ۲۰۰۳ با عراق نشان داد بسیاری از حرفهای جمهوریخواهان در عمل محقق نشد. کاندولیزا رایس یکی از این افراد بود که فکر میکرد خاورمیانه را به راحتی میتوان تغییر داد و از عبارت "ویرانی سازنده" استفاده کرد. الان شرایط منطقه جوری است که نه حزب دموکرات نه حزب جمهوریخواه نمیتوانند وارد جنگ شوند. وقتی کرونا در آمریکا بیش از ۱۵۰ هزار نفر را کشته است، قاعدتا هیچ منطقی برای ورود به جنگ وجود ندارد.»
«انتخاب بایدن یعنی کاهش خطر جنگ»
افشار سلیمانی اما نقش بایدن را در کاهش خطر جنگ مهم میداند و میگوید: «اگر ترامپ انتخاب شود، چون دوره دومش است و دوباره نیازمند رای مردم نیست، قطعا روابط ایران و آمریکا تنش بیشتری پیدا میکند و احتمال درگیری افزایش مییابد؛ حتی اگر جنگ تمامعیار درنگیرد. البته جمهوریخواهان در سال ۲۰۲۴ نیازمند رای مجدد مردم آمریکا هستند؛ بنابراین سعی میکنند مانع از وقوع جنگ شوند. ولی در هر صورت، اگر روند فعلی ادامه پیدا کند، در چهار سال دوم ترامپ احتمال درگیری نظامی بین ایران و آمریکا وجود دارد. این درگیری، اگر رخ دهد، در آغاز محدود خواهد بود ولی در ادامه ممکن است کار به جاهای باریکتر هم بکشد. ولی اگر بایدن پیروز انتخابات شود، چنین وقایعی تا حدود بسیار زیادی منتفی خواهد بود.»
پیروزی بایدن به سود نظام است یا مردم؟
برخی از مخالفان حکومت ایران میگویند پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا برای جمهوری اسلامی بهتر است چون از نظر این افراد حضور بایدن در قدرت، احتمال فروپاشی نظام سیاسی ایران را کم میکند و به همین دلیل بایدن گزینه مناسبی برای اکثریت مردم ایران نیست. اما برخی از مخالفان حکومت ایران نیز مثل موافقان این حکومت معقتدند فروپاشی جمهوری اسلامی یعنی هرج و مرج و خشونت در ایران، و این امر به زیان مردم ایران و در نتیجه انتخاب بایدن به سود مردم ایران است.
آقای عبدی در پاسخ به این سوال که کدام یک از دو گروه فوق بر رای صواب است، چنین پاسخ میدهد: «اگر سرنوشت ایران را به بایدن یا ترامپ یا عوامل دیگر ربط دهیم و آن را از اختیار مردم خارج کنیم، به نظرم دیگر خیلی مهم نیست چه کسی این سرنوشت را تعیین میکند. ضمن اینکه این نیروهای خارجی هر لحظه بر اساس منافعشان ممکن است سیاستشان را تغییر دهند. بنابراین باید کوشش کنیم منافع مردم ایران در درجه اول در داخل کشور و به دست خودشان تعیین شود. اگر این طور شود، باز من فکر میکنم فرق چندانی بین ترامپ و بایدن نخواهد بود. این تفاوتی که امروز بین بایدن و ترامپ در ذهن ما برجسته شده، ناشی از این است که سرنوشت از دست خودمان خارج شده است و به همین دلیل اینکه دیگران چطور عمل میکنند، برای ما اهمیت زیادی پیدا کرده است. در حالی که اگر تحولات داخلی ملاک و موثر باشند، انتخاب بایدن یا ترامپ تفاوت چندانی در سرنوشت ایران نخواهد داشت.»
افشار سلیمانی اما معتقد است: « برای مردم ایران بایدن بهتر است چون در دوره ترامپ فشار اقتصادی زیادی به مردم ایران وارد شد و هیچ اتفاقی هم نیفتاد. یعنی ترامپ در عمل موفق نشد. بنابراین بهتر است حکومت ایران با یک رئیس جمهور نرمال و منطقی در آمریکا طرف باشد تا بتواند در آرامش با او مذاکره کند و مشکلات اقتصادی مردم ایران را تدریجا کاهش دهد.»
ولی رحمان قهرمانپور به سوال فوق این طور پاسخ میدهد: «تفکیک مردم و حکومت، ادبیات اپوزیسیون و معطوف به آینده دور است. مساله مردم این نیست که بایدن رئیس جمهور شود به سود حکومت خواهد بود یا نه. مساله مردم کاهش قیمت دلار و برقراری مبادلات بانکی با خارج و بهبود وضع اقتصادی کشور است. مردم به مسائل روزمرهشان فکر میکنند. وانگهی مردم شامل گروههای اجتماعی گوناگون میشود. حتما در ایران عدهای از پیروزی مجدد ترامپ خوشحال میشوند. عدهای هم از پیروزی بایدن. عدهای هم لابد بیتفاوتند. من یک آدم متخصصم و از زوایه خاص خودم نگاه میکنم و شاید نظرم غلط یا درست باشد. کسی هم ممکن است کارگر باشد و از زاویه دیگری نگاه کند. اما این طور نیست که اکثر مردم ایران طرفدار ترامپ باشند که او بیاید و رژیم ایران را تغییر دهد.»
این کارشناس سیاست خارجی آمریکا میافزاید: «ترامپ در این چهار سال نشان داده که دنبال معامله است. از عربستان پول گرفت و وعدههای توخالی داد و هیچ کاری به نفع عربستان نکرد. به هر حال به نظر من آمدن مجدد ترامپ برای ما تنش ایجاد میکند. ترامپ قطعا در دور دوم مثل دور اول نخواهد بود. تفاوت ترامپ دور دوم با دور اول، بسته به این است که او چطور از انتخابات بیرون بیاید. زخمی یا سالم؟ اگر او به تنهایی برنده شود یا با کمک جمهوریخواهان برنده شود، رفتارش فرق خواهد کرد. اگر بدون کمک جمهوریخواهان برنده شود، قاعدتا سیاست خارجی تهاجمیتری خواهد داشت. اما اینکه سیاست تهاجمی او به تغییر رژیم در ایران منتهی شود، من چنین باوری ندارم. تمایل به تغییر رژیم ایران، بیشتر در رقبای منطقهای ایران دیده میشود نه در ترامپ. به نظر من سیاست خارجی آمریکا از حیث ورود به جنگ، چه ترامپ رئیس جمهور باشد چه بایدن، تفاوت چندانی نخواهد داشت. آمریکا نمیخواهد در خاورمیانه وارد جنگ تازهای شود.»
منبع مطلب : per.euronews.com
مدیر محترم سایت per.euronews.com لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
نگاهی به ۷۰ سال رابطه با آمریکا؛ برای ایران رئیس جمهوری از حزب دموکرات بهتر است یا جمهوریخواه؟
در حالیکه تنها چند روز تا ۳ نوامبر، روز انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بیشتر باقی نمانده است، در محافل ایرانیان بحث بر سر دو نامزد اصلی این انتخابات و تاثیر پیروزی هر کدام از آنها بر آینده ایران، بیش از هر زمانی داغ است.
گروهی دونالد ترامپ را بهترین گزینه برای مقابله با «نظام اقتدارگرای» ایران میدانند و امید به پیروزی دوبارۀ او دارند و گروهی بر خط مشی دموکراتها در امور بینالملل اشاره دارند و دل به پیروزی بایدن و ایجاد تغییری مثبت در زندگی و معاش ایرانیان بستهاند.
اما انتخاب رئیس جمهوری وابسته به کدامین حزب آمریکا برای ایران بهتر است و تحولات سیاسی سرنوشتساز در دهههای اخیر ایران عمدتا در دوران رئیس جمهور وابسته به کدام حزب آمریکا روی داده است؟
برای یافتن پاسخ، شاید یکی از راهها نگاه به کارنامۀ رؤسای جمهور آمریکا در قبال ایران طی هفتاد سال اخیر باشد؛ یعنی از زمانی که کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ روی داد و در نتیجۀ همکاری آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا و سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا با مخالفان داخلی محمد مصدق، دولت او که توانسته بود در کنار ملی کردن صنعت نفت، برای اولین بار در تاریخ نوین ایران «بدون اتکا به درآمد نفت» تراز بازرگانی کشور را مثبت کند و با وجود تحریمهای بریتانیا نرخ تورم کشور را بصورت تک نرخی حفظ کند، سرنگون شد.
بطور دقیق در ۶۷ سال گذشته یعنی از زمان آغاز ریاست جمهوری آیزنهاور تا کنون، رؤسای جمهور وابسته به حزب جمهوریخواه آمریکا در مجموع برای ۳۹ سال قدرت دستگاه اجرایی را در این کشور در دست داشتند و دموکراتها برای ۲۸ سال.
جدول: خلاصۀ مهمترین تحولات سیاسی ایران در هفتاد سال اخیر و واکنش آمریکا در قبال آنها
فراز و نشیبهای روابط ایران و آمریکا در هفتاد سال اخیر با ریاست جمهوری دوایت آیزنهاور در آمریکا آغاز میشود.
این ژنرال پنج ستاره، زمام امور را در کشوری برعهده داشت که پیروزمندانه جنگ جهانی دوم را به پایان رسانده بود و سعی داشت با استفاده از موقعیت جدید خود در دنیای نوین، از اروپاییهای خسته و زخم خورده از جنگ پیشی گرفته و بر نفوذ خود در سراسر جهان بیفزاید.
در این راستا سامان دادن به اوضاع نابسامان متحدان آمریکا در منطقه نفتخیز خاورمیانه اهمیت زیادی داشت؛ یعنی جایی که بحران ملی کردن صنعت نفت ایران، ثبات بازار جهانی این مادۀ ارزشمند را زیر سوال برده بود.
قدرت گرفتن آیزنهاور در آمریکا با نخستوزیری وینستون چرچیل در بریتانیا همزمان است؛ اتفاقی که باعث شد با یک برنامهریزی مشترک، سرنگونی دولت مصدق و پایان دادن به سیاست پرمخاطرۀ «موازنه منفی» و «حاکمیت بر منافع ملی» که توسط او رهبری میشد ممکن شود.
پس از این واقعه، چکیدۀ آنچه میان ایران و آمریکا روی داد، به شرح جداول زیر است.
لازم به ذکر است که در این جدولها، رنگ هر جدول متناسب با رنگ حزب متبوع رئیس جمهور وقت آمریکا تنظیم شده است. به همین دلیل جدول رؤسای جمهور وابسته به حزب دموکرات آمریکا «آبی» و حزب جمهوریخواه «قرمز» است.
جان اف کندی حدود ۳ سال رئیس جمهور آمریکا بود اما در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳ میلادی ترور شد و معاونش لیندون جانسون به قدرت رسید. آقای جانسون با پیروزی در انتخاب توانست در مجموع این مقام را برای ۵ سال حفظ کند.
دورۀ زمامداری جانسون و پس از او ریچارد نیکسون از حزب مخالف را، باید اوج دورۀ تجهیز نظامی ایران توسط آمریکا و فروش اسلحه به این کشور دانست.
اگرچه رئیس جمهور جانسون در ابتدا به دلیل درگیر شدن آمریکا در جنگ ویتنام و منازعات اعراب و اسرائیل، توجه کمتری به ایران نشان داده و حتی ایران را رسما از زمره «کشورهای دریافت کننده کمکهای اقتصادی از آمریکا» خارج کرده بود، اما آغاز داد و ستدهای نظامی ایران و شوروی و معاملات اسلحه میان آنها، آمریکا را بار دیگر متوجه ایران کرد.
در این دوران بود که آمریکا به جای «کمک» تسلیحاتی به ایران در چهارچوب اصل ۴ ترومن، «فروش» تجهیزات نظامی پیشرفته به ایران همچون بمب افکنها و هواپیماهای فانتوم را در دستور کار قرار داد.
در این دوران بودجه نظامی ایران نیز از ۱۴ میلیارد دلار در سال ۱۳۴۰ به ۲۳ میلیارد دلار در سال ۱۳۴۵ شمسی افزایش یافت.
سیاست «همراستای» سه رئیس جمهور از دو حزب مخالف
پس از جانسون، ریچارد نیکسون از حزب رقیب بر سر کار آمد. در دوران او آمریکا تلاش داشت به جای وارد کردن مستقیم نیروهای خود به مناقشات منطقهای، متحدانش را در منطقه از لحاظ اقتصادی، نظامی و سیاسی قوی کند تا حافظ منافع او باشند.
اینگونه بود که میلیتاریزه کردن کشورهای همسو با آمریکا و همزمان کمک به این کشورها برای توسعۀ اقتصادی آنها در دستور کار قرار گرفت.
در دوران ریاست جمهوری نیکسون، مقصد حدود یک سوم از صادرات اسلحه آمریکا کشور ایران بود و توسعه فعالیتهای مشترک اقتصادی دو کشور نیز باعث راه اندازی شرکتهای سهامی همچون شورلت در ایران و مشارکت با جنرال موتورز آمریکا شد.
پس از استعفای نیکسون از مقامش به دلیل رسوایی واترگیت، این همکاری گسترده در دوران جرالد فورد، رئیس جمهور بعدی آمریکا که همحزبی آقای نیکسون بود نیز ادامه یافت و به اوج رسید. در این دوران، آمریکا بزرگترین شریک تجاری ایران بود.
ریچارد نیکسون در مقام رئیس جمهوری پیشین آمریکا از جمله شخصیتهایی بود که بواسطه روابط گرمش با شاه ایران، در مراسم خاکسپاری وی در قاهره شرکت داشت. او در مراسم سوگواری از سیاست «سرد» دولت وقت آمریکا در قبال همپیمان سی ساله خود بشدت انتقاد کرد.
ایران و آمریکا در آستانه انقلاب ۵۷
در سالهای منتهی به انقلاب ۵۷ رهبران انقلاب با مقامات ارشد آمریکا همواره در ارتباط بودند. از جمله بر اساس اسناد منتشر شده، تنها در فاصله زمانی ۲۶ دی تا ۷ بهمن ۵۷ روحالله خمینی دستکم ۵ بار پیامهایی با واسطۀ ابراهیم یزدی از مقامات آمریکا دریافت کرده و به آنها پاسخ داده است.
علاوه بر این کارتر از طریق نمایندگانی فرانسوی نیز با خمینی پیامهایی رد و بدل کرده است؛ در چهارچوب این پیامها توافق شده بود که در ازای تضمین تداوم فروش نفت ایران به غرب و تداوم همکاری ایران با شرکتهای آمریکایی، واشنگتن نیز درباره رفتن محمدرضا شاه از ایران به انقلابیون اطمینان دهد.
اما این ارتباطات که در آن همواره بر «دوستی و احترام متقابل میان ایران و آمریکا» تاکید میشد، با حادثه گروگانگیری در سفارت آمریکا شکل دیگری به خود گرفت.
روابط ایران و آمریکا پس از پایان جنگ ایران و عراق
روابط ایران و جهان غرب بویژه آمریکا پس از پایان جنگ هشت ساله، همچنان پرتلاطم باقی ماند.
اوج تیرگی روابط را میتوان شهریور ۱۳۷۱ دانست که در پی حملۀ تروریستی به رستوران میکونوس در برلین که منجر به کشته شدن شماری از مخالفان جمهوری اسلامی (صادق شرفکندی، دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران، همایون اردلان و فتاح عبدلی نماینده حزب دموکرات و نوری دهکردی کارمند صلیب سرخ) شد، همه کشورهای اروپایی سفرای خود را از ایران فراخواندند و مقامات ارشد جمهوری اسلامی از جمله هاشمی رفسنجانی، علی فلاحیان، علیاکبر ولایتی و سید علی خامنهای از سوی اینترپل تحت تعقیب قرار گرفتند.
در این دوران نیز روابط ایران و رؤسای جمهور آمریکا همچنان پر فراز و نشیب بود که بخشی از آن در جدول زیر میآید.
روابط ایران و رؤسای جمهور آمریکا در ۱۰ سال اخیر
در ۱۰ سال اخیر تنها دورۀ کاهش تنش میان دو کشور را میتوان دوران کوتاه میان امضای توافق هستهای ایران با قدرتهای جهان تا روی کار آمدن دونالد ترامپ دانست؛ دورانی که انتظار میرفت با هماهنگی ۶ قدرت بزرگ جهان، گشایشی در کار اقتصاد ناپایدار و درماندۀ ایران حاصل شود.
با نگاه به رابطۀ ایران با رؤسای جمهور وابسته به هر دو حزب آمریکا در ۷۰ سال اخیر، این باور تقویت میشود که گویا رابطۀ واشنگتن با تهران در ادوار مختلف، فارغ از آنکه قدرت اجرایی آن کشور در دست چه حزبی بوده، همواره از یک خط مشی روشن پیروی میکرده که حفظ منافع آمریکا در منطقه بوده است.
با مطالعۀ این جداول به نظر میرسد که در تمام این دوران، فراز و فرود رابطۀ دو طرف را، نه حزبِ در قدرت در آمریکا، بلکه سیاست اتخاذ شده از سوی ایران شکل داده است. به این معنی که هر زمان ایران از در دوستی با آمریکا برآمده، واشنگتن نیز در مقابل به تهران به عنوان متحدی همردیف با همسایگان عرب این کشور در خلیج فارس نگریسته و در راستای حفظ منافع خود، به تقویت اقتصادی و نظامی این کشور پرداخته است. سیاستی که در مجموع نتیجه برد-برد را برای هر دو سوی معامله در پی دارد.
اما در همۀ دورانها، رفتار قهرآمیز ایران در قبال آمریکا واکنشی کاملا متفاوت را از سوی واشنگتن در پی داشته که حداقل آن طیف گستردهای از تحریمهای اقتصادی و سیاسی، هم در دوران ریاست جمهوری دموکراتها و هم جمهوریخواهان بوده است.
حداقل طبق تجربۀ تاریخی فوقالذکر بنظر میرسد که اولویت نخست رئیس جمهوری آمریکا فارغ از وابستگی حزبی او منافع کشورش باشد؛ واقعیتی که ماهیت پرسش مطرح شده را زیر سوال می برد. لذا روی کار آمدن دوباره دونالد ترامپ یا به قدرت رسیدن جو بایدن قاعدتا دربرگیرنده چرخش صد و هشتاد درجهای در سیاست خارجی ایالات متحده نخواهد بود. بنابراین کشورهای طرف مقابل آمریکا هستند که با حفظ یا تغییر خط مشی خود، موجب حفظ یا تغییر خط مشی آمریکا به عنوان «ابرقدرت» صحنه روابط بینالملل خواهند شد مگر اینکه قائل به این باشیم که زمان «تک صدایی» و «ابرقدرتی» آمریکا به سر آمده است.
منبع مطلب : per.euronews.com
مدیر محترم سایت per.euronews.com لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
ایرنا
"سید محمد مرندی" در گفتوگو با خبرنگار سیاسی ایرنا با اشاره به استمرار تظاهراتها و به خشونت کشیده شدن آن در آمریکا و پیامدهای تحولات اخیر این کشور در انتخابات آتی این کشور اظهارداشت: وضعیت داخلی آمریکا بسیار پیچیده شده و چنین شرایطی در تاریخ آمریکا کمسابقه است.
وی گفت: ایالات متحده به داشتن یک قشر متوسط بزرگ در جهان معروف بود اما از دهه ۸۰ میلادی این قشر شروع به ضعیف شدن کرد. به خصوص بعد از فروپاشی شوروی و در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون، آمریکا به سمت لیبرالیسم و سرمایه داری بیشتر رفت و به طوری که این کشور مجموعهای از قوانین ضدانحصار را لغو و مالیاتها را برای پولدارها کم کرد.
مرندی، پیمانهای تجاری آمریکا با کشورهای دارای منابع طبیعی و انسانی ارزان در دهههای اخیر را یادآور شد و گفت: این موضوع باعث شد خیلی از شغلها به نفع سرمایهداران از آمریکا خارج شد و به کشورهای ارزانتر رفت.
وی، افزایش روزافزون بدهیهای دولت آمریکا را یادآور شد و خاطرنشان کرد: جامعه آمریکا یک جامعه مصرفی است و بدهیهای زیاد در کنار درگیر شدن در جنگهای متعدد توان اقتصادی این کشور را تضعیف کرده است. در حالی که آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم حدود نصف اقتصاد دنیا را در اختیار داشت، الان این رقم تقریبا به حدود زیر ۱۴ درصد کل اقتصاد جهان رسیده است.
معترضان به نژادپرستی و بیعدالتی کنار هم قرار گرفتهاند
مرندی، تظاهراتها علیه نژادپرستی و بیعدالتی در ایالات متحده را یادآور شد و گفت: اکنون بحث نژادپرستی و بیعدالتی در کنار هم قرار گرفته و باعث شده که اعتراضاتی با قدرت مضاعف علیه دولت این کشور شکل بگیرد.
وی، شخصیت خاص دونالد ترامپ رییسجمهوری فعلی ایالات متحده را در چندقطبی شدن جامعه آمریکا موثر دانست و افزود: جامعه آمریکا با یک چنددستگی گسترده و عمیق مواجه است. طرفداران ترامپ دو دسته سرمایهداران و سفیدپوستانی هستند که میخواهند آمریکا سفید بماند. مخالفان ترامپ هم شامل سرمایهداران و منتقدان مردمی وی هستند.
کارشناس مسائل آمریکا افزود: در میان منتقدان مردمی ترامپ، عدهای می گویند باید با حزب دموکرات کار کنیم و ترامپ را ساقط کنیم و عدهای هم می گویند نباید با دموکراتها کار کنیم و مسیر جدایی را برای خود در پیش بگیریم.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران به تاسیس یک حزب جدید تحت عنوان حزب «مردم» در ایالات متحده اشاره کرد و گفت: گرچه این حزب تازه تاسیس است و نمیتواند تاثیر زیادی در انتخابات آتی نمیتواند داشته باشد اما خود نشان دهنده خسته شدن مردم از رویکرد جمهوریخواهان و دموکراتها و تمایل آنها برای تحول در سیاست داخلی و خارجی این کشور است.
اقتصاد آمریکا به سمت یک رکود تاریخی میرود
مرندی به شیوع کرونا در آمریکا اشاره کرد و گفت: وضع اقتصادی آمریکا طی ماههای آینده به شدت بدتر خواهد شد و به سمت یک رکود خیلی بزرگ میرود که پیشبینی میشود بسیار بدتر از رکود سال ۱۹۲۹ باشد.
وی این رکود و افول اقتصادی را عامل تغییرات و تحولات در سیاست داخلی و خارجی آمریکا در آینده تحلیل و خاطرنشان کرد: اعتراضات قطعا زیاد خواهد شد اما اینکه اعتراضات به چه شکل بروز خواهد کرد و با چه روشهایی اعتراضات نمایان خواهد شد هنوز قابل پیش بینی نیست. اما کاملا مشخص است که هر کس رییسجمهوری آمریکا شود وضعیت اقتصادی به مراتب بدتر و چنددستهگیها عمیقتر خواهد شد.
استاد دانشگاه مطالعات جهان ترامپ را با توجه به شرایط فعلی پیروز کارزار انتخاباتی آمریکا ارزیابی کرد و گفت: باتوجه به مشکلاتی که جو بایدن نامزد دموکراتها در حوزه تکلم و بیان از خود نشان داده اگر با ترامپ وارد مناظره شود، ترامپ وی را شکست خواهد داد.
بسیاری از مردم عادی ترامپ و بایدن را یکی میدانند
وی، وضعیت بایدن را در میان مردم عادی غیرسفیدپوست و فقرا که به طور سنتی به دموکراتها رای میدادهاند نیز خوب ندانست و گفت: مردم عادی عمیقا منتقد مثل سیاهپوستان و رنگین پوستان و سفیدپوستهای فقیر دیگر از دموکراتها خوششان نمیآید و هر دو حزب را طرفدار سرمایهداران میدانند.
این کارشناس مسائل آمریکا یادآورشد: معمولا نصف مردم آمریکا در انتخابات شرکت نمیکنند زیرا بین دو حزب جمهوری خواه و دموکرات فرق چندانی نمیبینند.
مرندی گفت: بایدن در سخنرانیهای انتخاباتی مثل آدمهای سالم از نظر ذهنی و کلامی رفتار نکرده و احتمال باخت او وجود دارد مگر اینکه اتفاق خاصی بیافتد و به هر حال هنوز تا انتخابات فاصله زیادی وجود دارد و در این مدت ممکن است تحولات به شکلی پیش برود که ترامپ بازی را به بایدن ببازد.
تابآوری آمریکاییها بسیار پایین آمده است
وی با بیان اینکه رییسجمهوری بعدی آمریکا با چالشهای بسیار جدی روبهرو خواهد بود، گفت: باتوجه به اینکه آمریکا سابقه ثروتمند بودن را دارد، مردم تابآوری پایینی در مقابل مشکلات اقتصادی دارند.
کارشناس ارشد مسائل آمریکا خاطرنشان کرد: زیرساختهای قوی، مدیریت خوب و آسایش نسبی برای اکثریت مردم چیزی است که از گذشته در ذهن و خاطره مردم این کشور وجود دارد و وقتی آنها این افول و زوال اقتصادی را در کشورشان ببینند با این موضوع صبورانه رفتار نخواهند کرد.
مرندی درباره احتمال تغییر رفتار ترامپ با ایران در صورت پیروزی در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری نیز گفت: ترامپ قابل پیش بینی نیست اما با توجه به اینکه اطرافیانش ضدایرانی هستند و به طور خاص دامادش کوشنر صهیونیست است نمیتوان از وی انتظار تغییر در خصومتورزی علیه ایران را داشت.
آمدن بایدن یا ماندن ترامپ فرق چندانی ندارد
وی تصریح کرد: ما خیلی نباید روی این موضوع حساب باز کنیم که چه کسی رییسجمهوری آمریکا خواهد شد زیرا اگر ترامپ برود و بایدن بیاید اتفاق خاصی برای ایران نخواهد افتاد.
استاد دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، هر کدام از ۲ نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را دارای معایب و مزایایی در ارتباط با سیاست خارجی دانست و گفت: از جهاتی ترامپ میتواند برای ایران بهتر باشد زیرا آمریکای ضعیف از نظر اقتصادی و منزوی از نظر بینالمللی را رقم خواهد زد که در تقابل با ایران موفقیت جدی نخواهد داشت ولی اگر بایدن رییسجمهوری شود گرچه امکان دارد در ظاهر کمتر با ایران خصومت ورزی کند ولی در ایجاد اجماع علیه ایران موفقتر عمل خواهد کرد.
مرندی، ایجاد داعش توسط دولت دموکرات باراک اوباما را یادآور شد و افزود: وقتی اوباما رییسجمهوری شد آنهایی که از جنگ افروزی های بوش پسر خسته شده بودند با وی همکاری کردند اما همین اوباما لیبی را نابود کرد؛ داعش را در سوریه بوجود آورد و با سعودیها علیه مردم یمن همکاری کرد.
وی به تحریمهای گسترده دولت اوباما علیه ایران اشاره کرد و افزود: تحریم های امروز ایده دولت اوباما بود که بعد از برجام کمتر شد و الان دوباره شدت یافته است.
این کارشناس ارشد مسائل آمریکا با بیان اینکه کسی نباید با اطمینان بگوید که کدام یک بهتر یا بدتر است، خاطرنشان کرد: حتی پیشبینی انتخابات هم در شرایط فعلی فقط یک گمانه زنی است اما به نظر من ترامپ به خاطر چالشبرانگیز بودنش برای سیاست داخلی و خارجی آمریکا شاید پرفایدهتر از بایدن باشد.
مرندی گفت: با اطمینان میگویم که اگر بایدن به جای ترامپ قطعنامه به شورای امنیت فرستاده بود، اروپاییها به نفع آمریکا رای میدادند زیرا نفوذ کلام بایدن و اطرافیانش در اروپا و حتی دیگر نقاط جهان خیلی فراتر از ترامپ است.
وی، شهادت سردار قاسم سلیمانی به دستور ترامپ را یادآور شد و گفت: مردم ایران نفرت عمیقی نسبت به ترامپ دارند اما فکر میکنم ریاستجمهوری وی شاید به نفع ایران باشد.
این استاد دانشگاه در عین حال، نزدیک بودن آرای بایدن و ترامپ را بهترین گزینه برای ایران دانست و گفت: هر چقدر آرای انتخاباتی دو رقیب دموکرات و جمهوریخواه بیشتر به هم نزدیک باشد، در نتیجه واگراییهای داخلی ناشی از آن، قدرت کاخ سفید و کنگره آمریکا برای تحمیل تحریم و فشار به کشورهایی مثل ایران کمتر خواهد بود.
منبع مطلب : www.irna.ir
مدیر محترم سایت www.irna.ir لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.