اعترافات عبدالحمید ریگی را از سایت پست روزانه دریافت کنید.
عبدالحمید ریگی که بود و با خانواده اش چه کرد؟
عبدالحمید ریگی از اعضای گروه تروریستی جندالله بود. او برادر بزرگتر عبدالمالک ریگی، سرکرده معدوم جندالله بود. وی به جرم محاربه و فساد فی الارض از طریق عضویت در گروههای تروریستی به سرکردگی عبدالمالک ریگی صبح سوم خرداد ۸۹ در محوطه زندان زاهدان به دار مجازات آویخته شد.
به گزارش «تابناک» به موجب حکم صادره از سوی دادگاه انقلاب اسلامی زاهدان متهم عبدالحمید ریگی شفا فرزند آزاد به جرم محاربه و فساد فی الارض از طریق عضویت، هواداری و تلاش موثر در شاخه نظامی گروهک تروریستی جندالشیطان به سرکردگی عبدالمالک ریگی به اعدام محکوم و حکم صادره پس از تایید توسط مراجع عالی قضائی صبحگاه سوم خرداد ۸۹ در محوطه زندان زاهدان اجرا شد.
فهرستی از شرارتهای عبدالحمید ریگی در سیستان و بلوچستان به این شرح است:
۱– راهبندی و سرقت مسلحانه؛
۲– آدم ربایی مسلحانه جاده نوبندیان به چابهار منجر به ربایش ۲۲ نفر؛
۳ – اقدام مسلحانه علیه پرسنل انتظامی پاسگاههای مرزی منجر به شهادت جمعی از نیروهای خدوم نیروی انتظامی؛
۴– ربایش مسلحانه دو تبعه هندی از زاهدان و بریدن گوش یکی از اتباع هندی به قصد اخاذی؛
۵ – مخفی کردن مسلحانه دو نفر از اتباع ایرلندی و آلمانی؛
۶ – تهیه و حمل و نگهداری سلاح و مهمات سبک و نیمه سنگین؛
۷– تبانی در جهت ربایش یکی از شهروندان متمول تهرانی؛
۸ – آدم ربایی مسلحانه منجر به شهادت شهید سرهنگ کاوه و زاهد شیخی؛
۹ – آدم ربایی مسلحانه چند نفر از کسبه زاهدان به قصد اخاذی؛
۱۰– راهبندی مسلحانه جاده زاهدان به زابل (تاسوکی)که منجر به شهادت ۲۲ نفر از مردم بیگناه و ربایش و مجروحیت تعدادی دیگر شد؛
۱۱ – راهبندی مسلحانه جاده بم به کرمان (دارزین) منجر به شهادت ۱۲ نفر از مردم بیگناه؛
۱۲– آدم ربایی مسلحانه و سرقت مسلحانه منتهی به شهادت علی رحیم پور در چابهار؛
۱۳ – آدم ربایی و سرقت مسلحانه دو تن از پرسنل شیلات و خودروی پیکاب در چابهار؛
۱۴– تبانی در جهت ربایش مسلحانه اتباع چینی به قصد اقدام علیه امنیت داخلی؛
۱۵– تحصیل مبلغ ۱۵ میلیارد ریال مال نامشروع از آدم رباییهای مورد نظر ذکر شده است.
جزییاتی از کشته شدن فائزه منصوری به روایت مادرش
پدر و مادر همسر عبدالحمید ریگی پس از اعدام وی در جمع خبرنگاران حضور یافتند و به تشریح قتل "فائزه و شهاب منصوری" (همسر و برادر همسر عبدالحمید ریگی) پرداختند.
تنها ساعتی پس از اعدام عبدالحمید ریگی برادر سرکرده گروهک جندالله، پدرخوانده و مادر "فائزه و شهاب منصوری" (همسر و برادر همسر عبدالحمید ریگی) در جمع خبرنگاران حضور یافتند و ضمن پاسخگویی به سوالات خبرنگاران گفتند: عبدالحمید مانند عبدالمالک ریگی و اربابانش آمریکا و انگلیس جنایتکاری بی رحم است که حتی برای خانواده اش ارزشی قائل نیست.
بر اساس اعترافات عبدالحمید ریگی، "فائزه منصوری" همسر عبدالحمید ریگی، به درخواست عبدالمالک ریگی و توسط عبدالحمید در خواب با شلیک گلوله جان باخت و همچنین " شهاب منصوری" برادر فائزه نیز توسط عبدالمالک ریگی سربریده شده و فیلم آن نیز از طریق شبکه العربیه پخش شده است.
موسوی پدرخوانده فائزه منصوری نیز گفت: پس از عزیمت فرزندانم به زاهدان و مرز پاکستان، پسرم شهاب تماس گرفت و گفت، چون حمید برای تحویل خواهرم نیامده من خودم آنان را تا محل استقرار حمید همراهی میکنم و بعد از چند روز مجددا بر میگردم.
وی اضافه کرد: مدتها از پسر و دخترم خبری نداشتیم تا اینکه یک روز حمید تماس گرفت و گفت: پسرتان با موتورسیکلت تصادف کرده و جنازه اش را در مرز میتوانم تحویلتان دهم، اما در حین گفت: وگوی من با حمید، گوشی را عبدالمالک ریگی از وی گرفت و بدون مقدمه گفت که فردا شب فیلم سربریدن پسرت را از شبکه العربیه تماشا کن.
او بیان کرد: مالک ریگی جنایتکار ادعا کرده بود که فرزندانم جاسوس هستند و با نیروهای امنیتی ایران ارتباط دارند درحالی که نه تنها نحوه ارتباط با نیروهای انتظامی و امنیتی را نمیدانست بلکه در مکانی که سکونت داشتند هیچ امکان ارتباطی وجود نداشت.
وی از دیدار با عبدالحمید در زندان خبر داد و ضمن اشاره به تاثیر پذیری فکری عبدالحمید از برادرش اضافه کرد: حمید ریگی در این دیدار قسم میخورد که، چون بشدت تحت تاثیر القائات عبدالمالک قرار گرفته بود دست به چنین جنایتی زده و همسر و مادر سه فرزندش را در خواب کشته است.
ویدیوی روایت قتل زن و برادرزن عبدالحمید ریگی در اینجا ببینید.
روایت مادر فائزه منصوری از آشنایی خانواده اش با عبدالحمید ریگی
اولش که به خواستگاری دختر من آمد، مخالف بودم. البته شیعه و سنی ندارد، همهمان انسانیم. روز اول به او گفتم شما خیلی بیجا کردید که آمدید خواستگاری دختر من. ٦ ماه بعدش حتی از سوراخ کلید در، نگاهش کردم که ایستاده بود و خیلی قشنگ نماز میخواند و عکس علی (ع) را در سجادهاش گذاشته بود، حتی برای ما بلیت گرفت و ما را برد مشهد. همه جوره من از او راضی بودم. آن ملعون کثیف لعنتی، مالک این کار را کرد. او عبدالحمید را گول زد. من از همه خانوادهها و مادر و پدرها میخواهم که ناشناخته و تحقیق کامل نکرده، دخترشان را در اختیار کسی قرار ندهند.
عبدالحمید ما را در بازار زاهدان دیده بود. شوهرم پزشک بود، گیاه درمانی میکرد. یک بار ما رفتیم زاهدان برای رسیدگی به یکی از بیمارانش که مسئولیتی هم آنجا داشت. بعدش برای تعطیلات عید، آنها میخواستند از ما تشکر کنند، بلیت هواپیما گرفتند و رفتیم آنجا. چندروزی آنجا بودیم تا اینکه خانم خانه به من گفت: تو چرا همهاش در خانهای، برو بازار بگرد. من گفتم از قدیم از زاهدان میترسم و وحشت دارم. از بچگی زاهدان برایم خیلی بد جا افتاده بود. او من را با فائزه به بازار برد.
فائزه آن موقع ١٣ سالش بود. وقتی رفتیم بازار، رفتیم مغازه همین حمید ریگی. خرید کردیم و وقتی میخواستیم بیاییم بیرون، آقایی به فائزه متلک گفت، فائزه گفت: مامان ببین این به من چه میگوید، گفتم صدایت درنیاید، من میترسم؛ که همان بلا هم عاقبت به سرم آمد. همان موقع دیدم جوانی دارد آن جوان را که متلک میگفت: به قصد کشت میزند، فهمیدم حمید است. همان موقع من ماشین دربست گرفتم و رفتیم خانه. وقتی برگشتیم تهران، دیدم یکی از کرمهایی که از مغازه او خریدهام خراب است، چندوقت بعدش که شوهرم دوباره داشت میرفت زاهدان، گفتم این کرم را ببر همان مغازه و پسش بده، فکر نکنند ما تهرونیها دور از جون خریم. او هم کرم را برده بود و پسش داده بود. همان موقع حمید گفته بود: «کور از خدا چه میخواهد؟ دو چشم بینا. آقای دکتر اتفاقا من صورتم جوش زده و می خواهم بیایم پیش شما درمانم کنید و ....» شوهر من هم که ناپدری فائزه بود، آدرس خانه را به او داده بود. فردای آن روز، زنگ خانه ما را زدند و فائزه گفت: مامان نان خشکی است، خودم برداشتم، خندید و گفت: من همان آقاییام که از من کرم خریدید، گفتم شما اینجا چه میکنید؟ گفت آقای دکتر آدرس داده و گفته بیایم، گفتم مطبش در شهرری است و برو آنجا. فردایش دوباره آمد خانه ما و گفت: من آمدهام خواستگاری دختر شما. او همان موقع که فائزه را در بازار دیده بود، عاشق چشمهای او شده بود. من به او گفتم شما خیلی بیجا کردید، فائزه بچه است. ما چنین کاری نمیکنیم. او مدام قسم میخورد و اصرار میکرد. در ١٤ سالگی شوهر کرد، همه این کارها را هم شوهرم کرد. عبدالمالک به حمید گفته بود دختر شیعه گرفتی، اشکال ندارد باید او را بیاری زاهدان.
ماجرای پاکستان
وقتی فائزه دوقلوها را زایید، آمد یک سر ما را دید و برگشت. دو هفته بعد فائزه بچههایش را برداشت و آمد و گفت: دیگر نمیتوانم تحمل کنم. گفت: عبدالمالک با شکم حامله به او میگفته برو آب بیاور و وقتی میبرده او را از پلهها به پایین پرت میکرده و از این کارها. او شنیده بود که آنها سر یک جوان ١٤ ساله را بریدهاند، گفتم با اینها زندگی نکن و برگشت تهران. برایش خانه اجاره کردم و بعد دوباره برگشت، گفت من اینها را میشناسم، میترسید سر ما بلایی بیاورد. حمید گفته سر مادرت را طوری میبریم که نفهمد از کجا خورده. وقتی فائزه تهران بود، او زنگ زده بود تهدید کرده بود و گفته بود شهاب، برادرت را هم با خودت بیاور، دلم برایش خیلی تنگ شده. بلیت قطار گرفتند و من هم بدرقهشان کردم. شهاب از قطار جا ماند و حمید گفته بود سریع خودت را با ماشین به ایستگاه بعدی برسان. فائزه بعدها به من گفت: که حمید به شهاب گفته باید از مرز رد شوی و بری پاکستان، به شهاب گفته بودند باید با ما همکاری کنی و در کربلا بمب بگذاری. شهاب هم قبول نکرده بود و آنها سر بچهام را بریده بودند. در دادگاه به حمید گفتم به بچهام آب دادی؟ گفت: نه. گفتم به تو التماس نکرد؟ گفت: نه. بعد از شهادت، او را با همان لباس در بیابانهای پاکستان انداخته بودند.
وقتی فائزه فهمید که برادرش را کشتهاند، بیقراری میکند و گریه، مالک به حمید میگوید باید او را بکشی، حمید هم میگوید من با بودنش مشکلی ندارم، مالک هم گفته بود تو اگر نکشی، مثل شهاب او را میکشم. مالک گفته بود وقتی او را کشتیم، انداختیمش در حمام و رفتیم و وقتی برگشتیم میخواستیم جمعش کنیم، بوی عطر گل محمدی میزد بیرون.
ملاقات با عبدالمالک و عبدالمجید ریگی
بعد از دستگیری هم عبدالمالک و هم عبدالحمید را دیدم. آنقدر این آدم کثیف بود. به او گفتم امیدوارم بچههایت تکهتکه شوند. زیر تریلری بروند. برگشته به بچههای وزارت اطلاعات میگوید، به او بگویید به بچههای من کاری نداشته باشد. –کثافت عوضی تو بچههای من را سر بریدی، من صدایم درنیامده، من میگویم بچههایت تکهتکه شوند، میگویی چرا؟ من از بچههای اطلاعات خواهش کردم قبل از اعدام به او آب بدهند، من یک دست هم به او نزدم، چون گفتم این آدم آنقدر بدبخت است که خدا زدهاش. فقط گفتم برو که همان که باید، به دادت برسد.
عبدالحمید را دیدم و وقتی که خواستم بیایم بیرون دست کشیدم روی سرش. گفتند خاک بر سرت دو تا بچهات را کشته، دست روی سرش میکشی؟ گفتم بهخاطر اینکه پدر بچههای فائزه بوده، بهخاطر اینکه فائزه را دوست داشته و درنهایت هم به نتیجه اعمالش میرسد و او هم گفت: حلالم کن.
همهاش التماس میکرد و میگفت: حلالم کن تو رو به خدا، به جان فائزهات حلالم کن. گفتم این التماسها را وقتی میکردی که موقع خواب و بیگناه به شهادتش رساندی. گفتم بیدارش میکردی آب میدادی. گفت: دلم نیامد. پرسیدم برای چه اینکار را کردی؟ گفت: برادر ملعونم به من دستور این کار را داد. گفتم چرا گوش دادی؟ گفت: امیرم بود. گفتم همان تیر را به سر امیرت میزدی، گفت: اشتباه کردم و به حرفش گوش دادم. او عاشق فائزه بود و برای فائزه میمرد، اما آن ملعون، او را مجبور کرد و حتی به بچههایش رحم نکرد، حتی عموهایش بچهها را کلی شکنجه کردند.

سرنوشت بچههای فائزه منصوری
الان بچههای فائزه پیش من هستند. همین الان که با شما صحبت میکنم، سرش را گذاشته روی پای من خوابیده. شش ماهه بوده و الان ۱۴ سالش است. متین سه ساله بوده، الان ۱۸ سالش تمام میشود. از آن دوقلوها یکیاش آنجا مانده. نگذاشتند بیاید.
عبدالمالک ریگی
عبدالمجید ریگی مشهور به عبدالمالک ریگی[۱] (زادهٔ ۱۳۶۱[۲] – درگذشتهٔ ۳۰ خرداد ۱۳۸۹) رهبر پیشین گروه ستیزهجوی جندالله بود. گروه وی از سوی جمهوری اسلامی ایران، دولت پاکستان و ایالات متحده آمریکا[۳] به عنوان «یک گروه تروریستی» شناخته شده و متهم به «قاچاق مواد مخدر، آدمربایی و ترور برخی از مردم عادی و نظامیان ایرانی به ویژه اعضای سپاه پاسداران» بود.[۴]
ریگی در اسفند ۱۳۸۸ توسط وزارت اطلاعات ایران دستگیر شد و پس از آن گروه جندالله، محمدظاهر بلوچ را به عنوان جانشین وی معرفی کرد.[۵]
براساس گزارش وزارت اطلاعات ایران عبدالمجید ریگی با نام مستعار عبدالمالک برای ملاقات و دیدار با ریچارد هالبروک، نمایندهٔ ویژهٔ اوباما در امور افغانستان، که در قرقیزستان به سر میبرد، از افغانستان به دبی رفته و از دبی راهی بیشکک بودهاست.[۶] در فیلمی که از اعترافات او منتشر شده، او ادعا میکند که سرویس اطلاعاتی آمریکا برای ضربه زدن به ایران وعدهٔ کمکهای وسیع اطلاعاتی، تضمین امنیت اعضای گروه و در اختیار گذاشتن پایگاه نظامی در افغانستان را به او داده و او برای مذاکرات نهایی با یک مقام عالیرتبه راهی پایگاهی در بیشکک بودهاست.[۷] وزارت دفاع آمریکا ادعای حمایت از گروهک جندالله و حضور عبدالمالک ریگی در مرکز ارتش آمریکا را رد کردهاست.[۸] درعینحال سخنگوی گروهک جندالله ادعا کرده اعترافات عبدالمالک ریگی با تهدید به تجاوز جنسی صورت گرفتهاست.[۹]
وی که به محاربه و فساد فی الارض محکوم شده بود، بامداد یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۹ به دار مجازات آویخته شد.[۱۰] گروه وی در پیامی که در پی اعدام عبدالمالک با عنوان «اطلاعیهٔ جنبش مقاومت مردمی ایران (جندالله) برای اعدام سرور مجاهدین و رهبر انقلابی امیر عبدالمالک ریگی» صادر کرد، وی را متولد سال ۱۳۶۱ در زاهدان معرفی نمود.
زندگی شخصی[ویرایش]
عبدالمالک در سال ۱۳۶۱ در طایفه ریگی به دنیا آمد. بنا بر ادعای ایرنا، ریگی مدرسه نرفتهاست و تنها چند سال در یکی از حوزههای علمیهٔ سنیمذهبِ پاکستان به تحصیل مشغول بوده که از آنجا نیز اخراج شدهاست. ریگی از ۱۹ سالگی اسلحه به دست گرفت و هدف اصلی خود را دفاع از حقوق قوم بلوچ و اهلسنت در سیستان و بلوچستان اعلام کرد.[۱۱]
خانواده[ویرایش]
او یکی از برادران خود را در یک برخورد مسلحانه در منطقهٔ سراوان از دست داد. کوچکترین برادر وی به نام عبدالغفور نیز در یک عملیات انتحاری در قرارگاه نیروهای انتظامی در سراوان کشته شد. برادر بزرگترش عبدالحمید ریگی نیز در ۳ خرداد ۱۳۸۹ در زاهدان اعدام شد. سه برادر دیگر وی عبدالرئوف، عبدالستار و عبدالغنی میباشند.
پدر و مادر ریگی اغلب همراه گروه جندالله در کوهستانهای بلوچستان تردد میکردند. پدر ریگیها دو روز بعد از اعلام خبر نادرست اعدام عبدالحمید ریگی در خرداد ۱۳۸۸، به دلیل سکته قلبی از دنیا رفت.[۱۲]
شایعهٔ مرگ[ویرایش]
روزنامه کیهان در ۷ آوریل ۲۰۰۵ مدعی شد ریگی طی عملیاتی در مرز ایران و افغانستان کشته شدهاست. [نیازمند منبع] ویدئویی که وی را زنده نشان میداد، ۱۱ آوریل پخش شد.[۱۳] روابط عمومی وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران در ۱۶ فروردین ۱۳۸۵، با ارسال تکذیبیهای، این خبر را تکذیب کرد.[۱۴]
دستگیری[ویرایش]
بامداد سه شنبه، ۴ اسفند ۱۳۸۸، رادیو دولتی ایران به نقل از روابط عمومی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی گزارش کرد که مأموران این وزارتخانه عبدالمالک ریگی را بازداشت کردهاند.[۱۵] به دنبال دستگیری عبدالمالک مردم سیستان و بلوچستان با حضور در میدانهای شهر ضمن پخش شیرینی به جشن و شادمانی پرداختند.[۱۶][۱۷] ادعا شده که عبدالمالک ریگی با نام مستعار عبدالمجید برای ملاقات و دیدار با ریچارد هالبروک، نمایندهٔ ویژهٔ اوباما در امور افغانستان، که در قرقیزستان به سر میبرد، از افغانستان به دبی رفته و از دبی راهی بیشکک بودهاست.[۶]
نحوهٔ دستگیری[ویرایش]
مصطفی محمدنجار، وزیر کشور ایران خبر از دستگیری او در خارج از کشور و انتقال او به ایران را داد. همچنین حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات اعلام نمود که ریگی توسط مأموران وزارت اطلاعات در خارج از کشور مدیریت شده و در داخل کشور دستگیر شدهاست.[۱۵][۱۸]
بر اساس برخی گزارشها، ریگی با نام جعلی و گذرنامهٔ افغانی در یک فروند هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ خطوط هواپیمایی قرقیزستان در مسیر دوبی به بیشکک در حال پرواز بودهاست، که در آسمان ایران سه فروند جنگندهٔ فانتوم اف۴ نهاجا که از پایگاه هوایی بندرعباس برخاسته بودند، هواپیما را مجبور به فرود در فرودگاه بندرعباس کردند.[۱۹] گفته شد پدافند هوایی برای ترساندن هواپیما چند بار اقدام به شلیک هوایی نمود.[۲۰] بلافاصله پس از فرود هواپیما، نیروهای امنیتی ایران مستقیماً به سمت صندلی ریگی و همراهش رفته و آنها را دستگیر کردند، و هواپیمای قرقیزی، پس از سه ساعت توقف و دریافت سوخت رایگان، ایران را ترک کرد.[۱۹]
وزارت امور خارجهٔ امارات، با انتشار بیانیهای در ۲۶ فوریهٔ ۲۰۱۰ میلادی، اعلام کرد که ریگی دو ساعت در فرودگاه دبی و بدون استفاده از نام واقعیاش حضور داشتهاست و وارد خاک دبی نشده بودهاست. این بیانیه میافزاید: «طبق مدارک موجود در فرودگاه بینالمللی دبی، روادیدی به اسم عبدالمالک ریگی وجود ندارد، بلکه این شخص از کابل وارد فرودگاه دبی شده و پس از دو ساعت انتظار در سالن ترانزیت فرودگاه به طرف قرقیزستان پرواز کردهاست».[۲۱] معاون شرکت هواپیمایی ملی قرقیزستان در مصاحبهای با رادیو اروپای آزاد ادعاهای مقامات ایرانی را تأیید کرد و گفت که ایرانیها هواپیمای قرقیزی را مجبور به فرود در فرودگاه بندرعباس کرده، پس از دستگیری دو مسافر و توقف ۳–۴ ساعته اجازهٔ پرواز را به آن دادند.[۲۲] خبرگزاری بیبیسی در خبری ادعا کرد که وزارت امورخارجه قرقیزستان، تعقیب و متوقف کردن هواپیمای این کشور را در ایران تأیید کرده اما این که کسی از مسافران این هواپیما دستگیر و از هواپیما خارج شده باشد را تکذیب کردهاست.[۲۳][۲۴] اما رادیو فردا در خبری به نقل از یکی از مقامات شرکت هواپیمایی ملی قرقیزستان این خبر که دو مسافر از هواپیمای به اجبار نشانده شده، پیاده شدند را تأیید کرد.[۲۵] پس از این رخداد دفتر مطبوعاتی وزارت امور خارجه قرقیزستان مدعی شد مدت شریمکلف، سفیر قرقیزستان در تهران در دیدار با محمدرضا شیبانی، معاون وزیر خارجه ایران نسبت به اقدام طرف ایرانی که هواپیمای مسافربری قرقیزی را وادار به فرود کرده بود، اعتراض کرده و ایران نیز نسبت به این فرود اجباری ابراز عذرخواهی کردهاست.[۲۶]
حیدر مصلحی در توضیحات دستگیری ریگی اظهار داشت که این عملیات بدون کمک سرویسهای اطلاعاتی خارجی بودهاست.[۲۷] درحالیکه شبکه الجزیره به نقل از خبرنگارش در اسلامآباد اعلام نمود که ریگی هفته قبل از اعلام بازداشت در ایران؛ توسط مقامات پاکستانی بازداشت و تحویل مقامات ایرانی شدهبود.[۱۸][۲۸] همچنین محمد عباسی سفیر پاکستان در تهران گفت که دستگیری ریگی بدون همکاری پاکستان نمیتوانست انجام شود.[۲۹] در ۸ فوریه، دو هفته پیش از دستگیری ریگی، در دیدار رئیس مجلس ملی پاکستان با وزیر خارجه ایران اعلام شد که پاکستان چندین عضو جندالله را دستگیر و به ایران تحویل دادهاست و مقامات امنیتی پاکستان در تلاش جدی برای دستگیری دیگر اعضای این گروهاند.[۳۰] مقامات پاکستانی معتقدند ایران با استفاده از اعترافات این اعضا توانسته مکان ریگی در افغانستان را پیدا کند و وی را تا دوبی تعقیب کند. ریگی تنها ۳۰ ساعت قبل از دستگیری افغانستان را به قصد دوبی ترک کرده بود تا به قرقیزستان سفر کند که این موضوع میتواند به معنای جستجوی مقری جدید و بیانگر احساس ناامنی وی در افغانستان باشد.[۳۱] استفان دودوانیو از پژوهشگران آشنا با گروه جندالله نیز قطع حمایت پاکستان از این گروه را تأیید میکند. بهگفتهٔ او «واضح است که اگر در طول این هشت سال، ریگی و حامیاناش میتوانستند از مزایای ورود به قلمرو پاکستان - گاهی اوقات به همراه خانوادههای خود - بهره ببرند، پس از چند حمله پیاپی نباید چنین مزایایی لغو شود، مگر اینکه سرویس امنیتی پاکستان دیگر احساس کرده باشد که حمایت از این گروه منفعتی عاید کشورشان نخواهد کرد».[۳۲] وبگاه دیپلماسی ایرانی نیز از کمک پاکستان و آمریکا برای دستگیری ریگی خبر داده و آن را «نوعی همکاری میان دستگاههای اطلاعاتی ایران و پاکستان در سایه حمایت آمریکا» توصیف میکند.[۳۳]
واکنشها به دستگیری[ویرایش]
اعترافات[ویرایش]
بنابر اعترافهای عبدالمالک ریگی در ابتدای دستگیری، آمریکا به او و گروهش قول همکاری و حمایت دادهبود و سیا با آنان رابطه داشت.[۳۹][۴۰]
پس از این گفتهها، محمدرضا نقدی (فرماندهٔ سازمان بسیج مستضعفین) اعترافات ریگی را اثر «اسلام ناب محمدی» دانست و گفت: «اگر اوباما هم به ایران بیاید، تحت تأثیر این اسلام به خطاهای خود اعتراف میکند.»[۴۱]
عبدالمالک در اعترافاتی که ایراد کرد، از ارتباط خود با مقامات ناتو در افغانستان،[۴۲] عناصر اسرائیلی و آمریکایی و پیشنهاد آنها برای کمکهای مالی و فراهم کردن فهرست افرادی که باید در تهران ترور شوند، سخن راندهاست.[۴۳]
ریگی بعد از دستگیری پیام ویدئویی برای شورای مرکزی جندالله فرستاد. این پیام ویدئویی با ویدئویهای اعترافات پخش شده از تلویزیون جمهوری اسلامی ناهمتا بود. وی در این ویدئو از کشته شدگان جندالله به عنوان «شهید» یاد کرد و از کشته شدگان دولتی به عنوان «رفتگان».[۴۴] و همچنین خواهان پرهیز جندالله از هرگونه انتقامجویی شد، اما جندالله تهدید به انتقامگیری شدید کرد.
علیرغم ادعای رئیس کل دادگستری سیستان و بلوچستان و دادستان زاهدان مبنی بر محاکمهٔ علنی ریگی در زاهدان،[۴۵] محاکمهٔ ریگی غیرعلنی برگزار شد و وی در تهران به دار آویخته شد.[۴۶][۴۷][۴۸][۴۹]
محمود احمدینژاد، رئیسجمهور وقت ایران، در ۲۶ مهر ۱۳۹۰، در مصاحبهٔ زنده با شبکهٔ تلویزیونیِ الجزیره انگلیسی از ارسال سیدی اعترافات ریگی به اوباما و دبیرکل سازمان ملل خبر داد. وی گفت: «اگر جریانات تروریستی دنیا ریشهیابی شوند، مشخص خواهد شد که همهٔ آنها به بدنهٔ دولت آمریکا متصل هستند.»[۵۰]
اعدام[ویرایش]
عبدالمالک ریگی پس از آنکه در یکی از شعبههای دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی توحیدی به اعدام از طریق آویختن از چوبهٔ دار به اتهام ۱۵ فقره آدمربایی مسلحانه، قتل عمدی دهها نظامی و غیرنظامی، بمبگذاری، سرقت مسلحانه و موارد متعدد دیگری محکوم شد، سرانجام سحرگاه روز یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۹ در زندان اوین اعدام شد.[۵۱]
در رسانهها[ویرایش]
سینما[ویرایش]
فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» به کارگردانی نرگس آبیار، بخشی از زندگی واقعی عبدالمالک را به تصویر کشیدهاست.[۵۲]
همچنین فیلم سینمایی «روز صفر» به کارگردانی سعید ملکان که در جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۸ حضور یافت، بخشی از زندگی واقعی ریگی و عملیات دستگیری او را به تصویر کشیدهاست.
شبکه الجزیره[ویرایش]
در روز یکشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۸، شبکهٔ خبری الجزیرهٔ قطر با پخش مستندی با عنوان «آتش افروزان»، تصاویر محرمانهای از هشام عزیزی (معروف به هشام بلوچی و ابوحفص بلوچی)، رهبر پیشین گروه انصار الفرقان پیش از کشته شدناش منتشر کرد. این مستند نشان میدهد که دولت بحرین از هشام عزیزی خواسته تا با عبدالمالک ریگی ارتباط برقرار کند و از فرودگاه نظامی چابهار و مراکز سپاه پاسداران تصویربرداری کند.[۵۳][۵۴] در این مستند همچنین صحبتهایی از هشام بلوچی منتشر شد که نشان میدهد دولت بحرین از گروه جندالله برای انجام مأموریتهای جاسوسی و انجام عملیات امنیتی در داخل خاک ایران حمایت کردهاست.[۵۴]
شبکه صدای آمریکا[ویرایش]
بر اساس گزارش خبرگزاری فارس، بخش فارسی صدای آمریکا در آوریل ۲۰۰۷ با عبدالمالک ریگی گفتوگویی انجام داد که پخش این مصاحبه، انتقادات شدید سخنگوی وقت وزارت خارجهٔ ایران[۴] و همچنین گروههای مختلف ایرانی–آمریکایی را در پی داشت.[۵۵][۵۶][۵۷][۵۸][۵۹][۶۰]
پانویس[ویرایش]
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
پیوند به بیرون[ویرایش]
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.