شعر کوتاه از حافظ در مورد شب یلدا را از سایت هاب گرام دریافت کنید.
شعر شب یلدا از حافظ و سعدی تا سهراب سپهری گلچین بهترینها!
شعر شب یلدا از حافظ و شاعران بزرگ ایران ، زیباترین شعر شب یلدا سهراب سپهری ، گلچین شعر یلدا برای طولانی ترین شب سال ، بهترین اشعار شاعران پارسی درباره شب یلدا برای مشاهده با ما همراه باشید
گلچینی از بهترین شعر شب یلدا شاعران بزرگ ایرانی
همچنین پیشنهاد میکنیم مطالب زیر را نیز مطالعه بفرمایید :
شعر زیبای شب یلدا از زبان حافظ شیرازی
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام ظلمت شـب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
بر در ارباب بیمروت دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر ره روی که در گذر آید
صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آید
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
هر که به میخانه رفت بیخبر آید
شعر سهراب سپهری | غمی از عشق درباره شب یلدا
هدیه دادی دیده ی نویی به من
یک نگاه تازه ای بر قاب من
این دلم وابسته شد به این سخن
دم گرفت آرامشی از این سخن
دختر شبهای سرد ماه دی
خو گرفت با شعر تو در ماه دی
حرف دل را از دلت تو پس زدی
غم به روی غم،غمی را پس زدی
من به دنیای تو مجذوبم هنوز
به دیار قلب تو،حس دارم هنوز
توشدی سهراب شعر این زمان
یک جهانی در جهان در این زمان
در دلم راهی پر از پیچ مسیر عشق بود
شوق دیدار دلی،احساس گون از عشق بود
شامگاهان قلب من غوغا به پا میکرد،وای
خواب من تعبیر بی تاب غمی از عشق بود
باد آسایش ، گیتی نزند بر دل ریش صبح صادق ندمد تا شـب یلدا نرود
شعر سعدی در مورد شب یلدا
مهره مهر چو از حقه مینا بنمود ماه من طلعت صبح از شـب یلدا بنمود
شعر شب یلدای خواجوی کرمانی
شب هجرانت ای دلبر ، شـب یلداست پنداری رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
شعر اوحدی مراغه ای برای شب یلدا
صحبت حکام ، ظلمت شب یلداست نور ز خورشید خواه ، بو که برآید
شعر شب یلدا حافظ
با زلف تو قصه ایست ما را مشکل همچون شب یلدا به درازی مشهور
شعر شب یلدا عبید زاکانی
شب یلداست هر تاری ز مویت ، وین عجب کاری که من روزی نمی بینم ، خود این شب های یلدا را
شعر شب یلدا سلمان ساوجی
چه عجب گر دل من روز ندید زلف تو صد شـب یـلدا دارد
شعر شب یلدا فیض کاشانی
شام هجران تو تشریف به هرجا ببرد در پس و پیش هزاران شـب یـلدا ببرد
شعر شب یلدا وحشی بافقی
آبروی شمع را بیهوده نتوان ریختن صد شب یلداست در هر گوشه ی زندان مرا
شعر عرفی شیرازی برای شب یلدا
من از روز جزا واقف نبودم شب یلدای هجران آفریدند
شعر شب یلدا فروغی بسطامی
هست در سالی شبی ایام را یلـدا ولیک کس نشان ندهد که ماهی را دو شـب یـلدا بود
شعر شب یلدا خواجوی کرمانی
هنوز با همه دردم امید درمان است که آخری بود آخر شبان یلـدا را
شعر شب یلدا سعدی
بر رخ تو کآفت جان من است از شب یـلدا سپه آورده ای !
شعر امیرخسرو دهلوی
بر من و یاران شب یلدا گذشت بس که ز زلف تو سخن رفت دوش
شعر شب یلدا قاآنی
دور است کاروان سحر زینجا شمعی بباید این شب یلـدا را
شعر شب یلدا پروین اعتصامی
شـب یلدای غمم را سحری پیدا نیست گریه های سحرم را اثری پیدا نیست
شعر شب یلآدا محتشم کاشانی
تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف تو شمع فروزنده و گیتی شـب یـلدا
شعر شب یلدا خاقانی
روزهای تیره بر شبها فزود عمر من شد یک شـب یلدای عشق
شعر فیض کاشانی شب یلدا
شعر شب یلدا نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست شـب فراق تو هر شـب که هست یلـدائیست
شعر سعدی به مناسبت شب یلدا
بس درازستی ای شب یلدا لیک با زلف دوست کوتاهی
شعر یلدای قاآنی
تا در سر زلفش نکنی جان گرامی پیش تو حدیث شب یلدا نتوان کرد
شعر شب یلدا خواجوی کرمانی
با خود از بهر تسلی شب یلدای فراق هر چه گفتم ز زبان تو غلط بود غلط
شعر شب یلدا محتشم کاشانی
چشم جان را سرمه اش اعمی کند روز روشن را شب یلدا کند
شعر اقبال لاهوری برای یلدای بلند
روی سپیدش برادر مه گردون موی سیاهش پسر عم شب یلدا
شعر یلدایی قاآنی
شب یلدا ز راه آمـــــــــــد دوبـــــــــاره بگیر ای دوست! از غمهـــــــا کناره
شب شادی وشـــور و مهربانی است زمـــــــان همدلی و همزبانی است
در آن دیدارهــــــــــــا تا تـــــــــازه گردد محبت نیـــــــــــــــز بی اندازه گـردد
به هرجا محفلی گرم و صمیمی است که مهمانی درآن رسمی قدیمی است
به دور هم تمـــــــــــام اهــــــل فامیل شده بر پا بســــاط میــــوه – آجیل
ز خـــوردن خوردنِ این شـــــــــام چلّه شود مهمان حسابی چاق و چلّه!!
همــــــــــه با انتظاری عاشقــــــــــانه نظـــــــر دارند ســـــــــوی هندوانه!
نشسته با تفاخـــــــــر تــوی سینی کنارش چاقـــــــــــویی را هم ببینی
چو گــــــــردد قــاچ قــــاچ آن هندوانه شود آب از لب و لوچـــــــــــه روانه!
بســــــاط خنده و شادی فراهـــــــــم اس ام اس می رسد پشت سر هم
جوانان آن طرف تـــر جـــــــوک بگویند دل از گرد و غبــــــار غـــــم بشویند
کسی را گـــر صدایی نیم دانگ است در این محفل پی تولید بانگ است!!
زند بــــــــا “ای دل ای دل” زیـــــر آواز ز بعد آن “هاهاها”یی کند ســـــاز!
ببندد چشــــــــم و جنباند ســـرش را بخواند شعـــــــــــــرهای از برش را!
چنین با شور و نغمه – شعر و دستان خرامان می رســــــد از ره زمستان
شمردم مــــن ز چلّــــــــه تا به نـــوروز نمانده هیچ؛ جز هشتاد و نه روز !
کنـــــون معکــــــــــوس بشمارید یاران که در راه است فصــــــــل نوبهاران
منبع مطلب : www.iranve.com
مدیر محترم سایت www.iranve.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
شعر زیبا در مورد شب یلدا + مجموعه اشعار بلند کوتاه و جملات شب یلدا
شب یلدا یکی از کهن ترین و زیباترین جشن های ایرانیان است که تمام مردم در سراسر ایران این شب طولانی را جشن می گیرند. در این شب در کنار هم جشن می گیرند و از هم نیشینی با خانواده و آشنایان لذت می برند. شب یلدا دارای آیین ها و رسمو متفاوتی است، یکی از این رسم های خاص خواندن شعر است و یا خواندن اشعار حافظ است که توسط بزرگان فامیل انجام می شود و جوان ها از شنیدن این اشعار لذت می برند. به همین منظور ما هم در این مطلب شعرهای زیبا و خاص را برای شما آماده کرده ایم.
مجموعه شعر شب یلدا
در این مطلب گلچینی از شعر شب یلدا را برای شما آماده کرده ایم که امیدواریم از خواندن این اشعار زیبا لذت ببرید.
شب یلدا همیشه جاودانی است (علی واشقانی)
شب یلدا همیشه جاودانی است
زمستان را بهارزندگانی است
شب یلدا شب فر و کیان است
نشان ازسنت ایرانیان است
شب یلد ا و وصف بی مثالش
خداوندا مخواه ،هرگز زوالش
شب یلدا فراتر از همه شب
نبینم هیچ کس افتاده در تب
شب یلدا زحزن و غم مبراست
بساط شادمانی ها مهیاست
شب یلدا بیا روشن روان شو
به نزد شاعران همزبان شو
شب یلدا شب سال است ای دل
مرا در انجمن ، شعراست محمل
شب یلدا بلند است و یگانه
نمی گیرد دلم هرگز بهانه
شب یلدا کنار دوستان باش
برای ما گلی ازبوستان باش
شب یلدا به آجیل و ترانه
بساط میوه ها در کنج خانه
شب یلدا ، انار و هندوانه
غذا سبزی پلو، ماهی بهانه
شعر بلند شب یلدا
شب یلدا ز راه آمـــــــــــد دوبـــــــــاره بگیر ای دوست! از غمهـــــــا کناره
شب شادی وشـــور و مهربانی است زمـــــــان همدلی و همزبانی است
در آن دیدارهــــــــــــا تا تـــــــــازه گردد محبت نیـــــــــــــــز بی اندازه گـردد
به هرجا محفلی گرم و صمیمی است که مهمانی درآن رسمی قدیمی است
به دور هم تمـــــــــــام اهــــــل فامیل شده بر پا بســــاط میــــوه – آجیل
ز خـــوردن خوردنِ این شـــــــــام چلّه شود مهمان حسابی چاق و چلّه!!
همــــــــــه با انتظاری عاشقــــــــــانه نظـــــــر دارند ســـــــــوی هندوانه!
نشسته با تفاخـــــــــر تــوی سینی کنارش چاقـــــــــــویی را هم ببینی
چو گــــــــردد قــاچ قــــاچ آن هندوانه شود آب از لب و لوچـــــــــــه روانه!
بســــــاط خنده و شادی فراهـــــــــم اس ام اس می رسد پشت سر هم
جوانان آن طرف تـــر جـــــــوک بگویند دل از گرد و غبــــــار غـــــم بشویند
کسی را گـــر صدایی نیم دانگ است در این محفل پی تولید بانگ است!!
زند بــــــــا “ای دل ای دل” زیـــــر آواز ز بعد آن “هاهاها”یی کند ســـــاز!
ببندد چشــــــــم و جنباند ســـرش را بخواند شعـــــــــــــرهای از برش را!
چنین با شور و نغمه – شعر و دستان خرامان می رســــــد از ره زمستان
شمردم مــــن ز چلّــــــــه تا به نـــوروز نمانده هیچ؛ جز هشتاد و نه روز !
کنـــــون معکــــــــــوس بشمارید یاران که در راه است فصــــــــل نوبهاران….
شعر زیبای شب یلدا بلندترین شب سال
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام ظلمت شـب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
بر در ارباب بیمروت دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر ره روی که در گذر آید
صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آید
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
هر که به میخانه رفت بیخبر آید
شعر عاشقانه شب یلدا
در همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده ام
در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام
کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست
کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده ام
مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام
در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام
در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد فال عشق
فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام
فــــــــال تا آمد مرا گفتی که دیگر،مرده دل
وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام
خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود
من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام
سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام./
شعرهای کوتاه شب یلدا و اشعار شب یلدا
به صد یلدا الهی زنده باشی / انار وسیب وانگورخورده باشی
اگریلدای دیگرمن نباشم، تو باشی وتو باشی وتو باشی
پیشاپیش یلدات مبارک
* * * *
مهم نیست هندونه ی شب یلدات شیرین نباشه
یا انارات ترش از آب دراد
یا کدو تنبلی که بار میذاری بیمزه بشه
یا چند تا از گردوهایی که می شکونی پوک باشه
مهم اینه که کسی داری که یلدا رو بهت تبریک بگه
* * * *
لبی سرد و دلی افسرده داریم / به سر افکار تیپا خورده داریم
رسد پایان پاییز و از آغاز / هزاران جوجه ی نشمرده داریم !
* * * *
درنای خشک مرثیه خوان نمانده است / طفلی برای زینت کبری نمانده است
باید به جای حافظ و سعدی لهوف خواند / دیگر برای ما شب یلدا نمانده است . . .
یا حسین
پاییز ثانیه ثانیه می گذرد، یادت نرود این جا کسی هست که به اندازه
تمام برگ های رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد.
عمرت یلدایی، دلت دریایی، روزگارت بهاری
یلدای خوشی را برایتان آرزو می کنم . .
تنها چند دقیقه ناقابل می تواند از یک شب عادی، شب یلدا بسازد؛
ولی با هم بودن است که آن را نیک نام کرده و در تاریخ ماندگار شده است
شعرهای زیبای شب یلدای ایرانیان
شب یلدا ز راه آمـــــــــــد دوبـــــــــاره بگیر ای دوست! از غمهـــــــا کناره
شب شادی وشـــور و مهربانی است زمـــــــان همدلی و همزبانی است
در آن دیدارهــــــــــــا تا تـــــــــازه گردد محبت نیـــــــــــــــز بی اندازه گـردد
به هرجا محفلی گرم و صمیمی است که مهمانی درآن رسمی قدیمی است
به دور هم تمـــــــــــام اهــــــل فامیل شده بر پا بســــاط میــــوه – آجیل
ز خـــوردن خوردنِ این شـــــــــام چلّه شود مهمان حسابی چاق و چلّه!!
همــــــــــه با انتظاری عاشقــــــــــانه نظـــــــر دارند ســـــــــوی هندوانه!
نشسته با تفاخـــــــــر تــوی سینی کنارش چاقـــــــــــویی را هم ببینی
چو گــــــــردد قــاچ قــــاچ آن هندوانه شود آب از لب و لوچـــــــــــه روانه!
بســــــاط خنده و شادی فراهـــــــــم اس ام اس می رسد پشت سر هم
جوانان آن طرف تـــر جـــــــوک بگویند دل از گرد و غبــــــار غـــــم بشویند
کسی را گـــر صدایی نیم دانگ است در این محفل پی تولید بانگ است!!
زند بــــــــا “ای دل ای دل” زیـــــر آواز ز بعد آن “هاهاها”یی کند ســـــاز!
ببندد چشــــــــم و جنباند ســـرش را بخواند شعـــــــــــــرهای از برش را!
چنین با شور و نغمه – شعر و دستان خرامان می رســــــد از ره زمستان
شمردم مــــن ز چلّــــــــه تا به نـــوروز نمانده هیچ؛ جز هشتاد و نه روز !
کنـــــون معکــــــــــوس بشمارید یاران که در راه است فصــــــــل نوبهاران
در همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده ام
در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام
کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست
کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده ام
مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام
در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام
در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد فال عشق
فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام
فــــــــال تا آمد مرا گفتی که دیگر،مرده دل
وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام
خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود
من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام
سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام.
اشعار کوتاه زیبای شب یلدا
شب یلدا عزیزه هندوانه
اگرچه ترش و لیزه هندوانه !
بهایش را چو پرسیدم ز یارو
بگفتا هیس ! جیزّه هندوانه !
ازین شربت یکی پیمونه بردار / اناری آتشین دردونه بردار
درین یلدا تو شیرین کن لبانت / بیا قاچی ازین هندونه بردار
یلدای همتون مبارک
* * * *
فریاد کشیده هر دو جیبم جانسوز / با دیدن نرخ هندوانه دیروز
یلدا تو کمی دیر تر امسال بیا / یارانه برای تو ندادند هنوز !
* * * *
لبی سرد و دلی افسرده داریم
به سر افکار تیپا خورده داریم
رسد پایان پاییز و از آغاز
هزاران جوجه ی نشمرده داریم
* * * *
رفتم شب یلدا به سراغ حافظ / تا حال مرا کند برایم محرز
گفتم که شود بهتر از این احوالم ؟ / دیوان به زبان آمد و گفتا هرگز !
* * * *
از غم به جان آمد دلم درمان ندارد
شام غریبان را سحر امکان ندارد
امشب شب مهتاب و یلدا با هم آمد
تکرار تلخ ماجرا پایان ندارد
بیشتر : نحوه تزیین انار دون شده برای شب یلدا
منبع مطلب : www.topnaz.com
مدیر محترم سایت www.topnaz.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.