پایان سریال به کجا چنین شتابان را از سایت پست روزانه دریافت کنید.
سریال به کجا چنین شتابان، شکوه هنری تلویزیون!!!!
یعنی فقط می تونم بگم برای نویسنده و کارگردان متاسفم!
یعنی یا واقعا فکر می کنند مردم ما نمی فهمند، یا اینکه واقعا خودشون نمی فهمند!
بابا آخه دیگه مردم ما هیچی هم که نباشن یه کم ظرافت های سینمایی رو خیلی راحت تشخیص میدن! ولی فکر می کنم کارگردان های یک همچین فیلمهایی اصلا حالیشون نیست.
بعضی قسمت های فیلم اون قدر کشش می دادند و اون قدر چرت و پرت می گفتند که آدم دیگه می خواست یکی یکی موهاشو بکنه. مثلا یادمه یه قسمت که تایم اضافه داشتن و معلوم بود که باید با یک سکانس وقت پر کن درست کنن تا زمان مثلا 45 دقیقه فیلم توش 45 دقیقه فیلم باشه، بین دو تا سکانس دعوای یونس و فریدون نشون داد بابای یونس از داروخانه اومد پایین سوار ماشین شد. بعد نشون داد داره تو خیابون رانندگی می کنه، بعد صدای اذان اومد و پدر یونس به سمت یه مسجد رفت، جلوی مسجد پارک کرد و بدون اینکه در رو قفل کنه یا دزدگیر بزنه(!) از ماشین دور شد، دوربین اومد عقب و رفت توی مسجد بعد دوربین رفت روی گنبد مسجد و رفت رو آسمون...
حالا اینا به کنار آشنا شدن یونس و کتایون با اون حد از رابطه و بگو بخند ها به دور از دید خانواده ،عشق بازی های جلوی دوربین هم که نکته بسیار قابل توجهی بود. قربون صدقه رفتن های دائم یونس از کتایون یا مرتضی زن ذلیل از زنش که بعضی جاها آدم واقعا خجالت می کشید! یونس زل می زد تو صورت کتایون و یهو می گفت عزیزم دوست دارم!
از ابتذال اخلاقی هم که عملا صحبت می کردن بدون هیچ واهمه ای! نمی گن که حالا جلوی تلویزیون مردم نشستن نه چند تا فاحشه آمریکایی! و روز به روز قبح این چیز ها هم با کارای امثال این مجموعه سازان می ریزه به چه راحتی! از هر چیزی که می خوان حرف می زنن هیچ کسی هم نیست که چیزی بهشون بگهمن نمی دونم آقای ضرغامی پس در صدا و سیما مشغول چه کارهایی هستند که فرصت نمی کنند به همچین مواردی برسن؟ شایدم این موارد رو می دونن و چیزی نمیگن!
خط قرمز هایی که با سرعت نور شکسته می شوند
اون قسمت هایی که در مورد فساد اخلاقی برادر کتایون صحبت می کردن که واقعا افتضاح بود! نمی دونم میگفتن : من مست بودم دختره هم مست بود رفتیم تو اتاق... بعد کتایون میگفت: خاک بر سرت خودتو کنترل کن بعد داداشه میگفت: خفه شو من خودم می دونم چند تا بچه رو انداختی!
آرایش های غلیظ کتایون و صحنه سیگار کشیدن او که دیگه شاهکار بود.
اولین اسم تیتراژ اسم حسن شکوهی است که دیگه اوج بازی اش توی این چند قسمت آخر معلوم شد!. ولی از اول که مثل کش تنبون دنبال فریدون بود. هی پشت سر هم لبخند می زد و مثلا لال بود هیچی نمی گفت. بعد یهو قسمت های آخر مامور مخفی از آب در اومد و بنده خدا به خاطر هیکلش! از یه سنگ 1/5 متری نمی تونست بپره پایین و دستشو می گرفت به درخت ها که یه وقت خدایی نکرده به هیچ وجه واقعی نباشه.
قسمت های آخر هم که آب رو بسته بودن توش و از همه مهم تر اونقدر اکشن درست کرده بودن که مردم نمی دونستند از زور هیجان چیکار کنن!!
صحنه تیر اندازی سرهنگ(!) پلیس با غلامی هم که خیلی با مزه بود. من فکر کردم دارن تیر های پینت بال بهم شلیک می کنند. یه دونه سرهنگ می زد یه دونه غلامی یه دونه سرهنگ یه دونه غلامی دیگه وقتی فشنگ هاشون تموم شد افتادن زمین، بعد هم که غلامی که 4یه هفت هشت تایی تیر خورده بود دوباره پا شد تا شلیک کنه، یه بسته ساندیس آلبالو از دهنش ریخت زمین. سرهنگ هم وقتی از آب اومد بیرون با وجود اینکه شصت تا تیر رو بغل کرده بود و افتاده بود تو مرداب هر هر می خندید...
بعد آخرم معلوم نشد که اون پول ها چی میشه؟ صاحبش کیه؟ یونس چی میشه؟ و همه مردم با صد تا فحش و بد بیراه از جلو تلویزیون ببلند شدن!
جدا باید خسته نباشید بگیم به ابوالقاسم طالبی و حسن شکوهی که این مجموعه جذاب رو تحویل مردم دادن! و تشکر مضاعف از آقای ضرغامی که اجازه میدن مشکلات جنسی مردم تو تلویزیون مطرح بشه!
به امید خدا اگه همین جوری پیش بره دیگ خیلی تلویزیون ما فرقی با کانال های ماهواره ای نمی کنن لذا توصیه می کنیم ماهواره ها تون رو حمع کنین چون هر چیزی که اون جا میدیدن کم کم اینجا هم میبینید تازه بازیگراش فارسی حرف می زنند.
تازه در خبرها دیدم که کارگردان این فیلم دو شکایت هم دریافت کرده است
لینک خبر : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8901231586
خدا صاحبمون رو برسونه
منبع مطلب : alinix18.blogfa.com
مدیر محترم سایت alinix18.blogfa.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.